مدارس انتخاب شده در تابستان سال ۲۰۰۹ توسط گروهی از دانشجویان پزشکی بازدید شد. قد بر حسب سانتی متر و وزن بر حسب کیلوگرم بر اساس روش استاندارد با یک حساسیت ۱/۰ سانتی متر و ۵/۰ کیلوگرم اندازه گیری شد. از کودک خواسته شد که به طور راحت بایستد٬ پاها را در کنار هم قرار دهد و پاشنه ها٬ باسن و شانه چسبیده به دیوار باشد. وزن نیز با لباس مدرسه و بدون کفش در اوایل صبح اندازه گیری شد. سپس BMI را به عنوان شاخصی برای چاقی بر اساس وزن (کیلوگرم) تقسیم برمجذور قد (متر) اندازه گیری کردند.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
ابزار پژوهش یک پرسشنامه خودساخته بود که شامل سؤالاتی در مورد عوامل خانوادگی از جمله شغل والدین٬ تعداد خواهر و برادر٬ تعداد افراد در اتاق نشیمن کودک و سیگارکشیدن در محل زندگی کودک بود.
دانشجویان پزشکی پرسشنامه ها را بوسیله مصاحبه با کودک در حضور معلم پر می کردند. داده ها جمع آوری شد و با بهره گرفتن از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد.
یافته های حاصل از این مطالعه به این صورت بود که ۲۰درصد والدین بی سواد و ۲۷درصد سواد و ۲۸درصد سواد دانشگاهی و ۲۵درصد سواد بالاتر داشتند. اکثریت کودکان (۵۴درصد) یک تا سه خواهر و بیش از ۴۴درصد آنها بیشتر از سه خواهر یا برادر داشتند و یک درصد نیز خواهر و برادر نداشتند.
۵۱درصد از کودکان بیش از سه نفر در اتاق با آنها زندگی می کردند٬ ۴۳درصد بین یک تا سه نفر و ۶درصد نیز هیچ شخصی با آنها در اتاق زندگی نمی کرد.
سیگارکشیدن در محل زندگی ۳۰درصد بود. بیشتر کودکان در محله های با درآمد متوسط به بالا زندگی می کردند و ۳۵درصد در محله با درآمد کم و ۱۶درصد درمحله با درآمد بالا بودند.
۵۱درصد کودکان وزن نرمال٬ ۵/۹درصد اضافه وزن و ۵/۷درصد چاق بودند. کودکانی که والدین آنها سطح سواد دانشگاهی و یا بالاتر داشتند به طور خاصی در معرض ابتلا به چاقی و اضافه وزن بودند.
کودکانی که هر دو والد آنها مشغول به کار بودند به طور معنی داری احتمال ابتلا به اضافه وزن و چاقی را نشان دادند. اضافه وزن و چاقی در میان کودکانی که بیشتر از سه برادر یا خواهر داشتند ۹درصد و آنهایی که ۳-۱ برادر و خواهر داشتند ۲۳درصد و کودکان بدون برادر و خواهر۳۵ درصد بود که به طور قابل توجهی افزایش یافت.
۱۲درصد کودکان که بیش از سه نفر در اتاق آنها ساکن بود، دارای اضافه وزن و چاق بودند٬ کودکانی که ۳-۱ نفر در اتاق آنان زندگی می کردند ۲۰درصد و آنهایی که تنها زندگی می کردند ۳۸درصد چاق و دارای اضافه وزن بودند.
سیگارکشیدن در محل زندگی با اضافه وزن و چاقی ارتباطی نداشت. کودکانی که در محله های با درآمد بالا زندگی می کردند به میزان قابل توجهی احتمال اضافه وزن و چاقی را نسبت به افراد با درآمد متوسط و کم داشتند.
در نهایت نتایج این مطالعه حاکی از این بود که کودکان با سطح سواد بالای پدر و مادر٬ شاغل بودن هر دو والد٬ تعداد کمتر خواهر و برادر٬ خلوت بودن محل سکونت و اقامت در محله های با درآمد بالا به طور معنی داری با احتمال اضافه وزن و چاقی رابطه مستقیم داشت(۶۴).
مطالعه ای توسط غیاثوند وهمکاران در شهرستان شاهین شهر ومیمه در سال ۱۳۸۸ به منظور بررسی ارتباط بین میزان دریافت تنقلات و وزن انجام شده است. این مطالعه از نوع مقطعی و به صورت توصیفی – تحلیلی بود و در آن کودکان ۷-۶ ساله شاهین شهر ومیمه مورد مطالعه قرار گرفتند.
کودکان با وزن نرمال به روش نمونه گیری تصادفی ساده از مدارس ابتدایی شهرستان و کودکان با وزن زیر صدک ۵ ام و بالای صدک ۹۵ ام استاندارد NCHS از طرح کشوری غربالگری سنجش در بدو ورود به مقطع ابتدایی انتخاب شدند. شرکت افراد نرمال مورد مطالعه در طرح به صورت اختیاری و گروه با وزن زیر صدک و بالای صدک استاندارد در طرح اجباری بود.
جمع آوری اطلاعات کلی کودک (شامل نام ، تاریخ تولد و …) با بهره گرفتن از پرسشنامه و بررسی وضعیت مصرف مواد غذایی با بهره گرفتن از پرسشنامه تکرر مواد غذایی انجام گردید.
داده ها بر اساس ضرایب همبستگی اسپیرمن و پیرسون مورد تحلیل قرار گرفتند.یافته های پژوهش حاکی از آن است که میزان مصرف تنقلات به ترتیب در کودکان با وزن بالای صدک ۹۵ ام استاندارد و کودکان با وزن زیر صدک ۵ ام استاندارد NCHS ، بالاتر از کودکان با وزن نرمال بود. ولی ارتباط معنی داری بین مصرف تنقلات و وزن کودکان مشاهده نشد. در کودکان با وزن زیر صدک ۵ ام و کودکان بالای صدک ۹۵ ام استاندارد ، ارتباط معنی داری بین میزان تحصیلات مادر وپدر و میزان دریافت تنقلات مشاهده نشد ، ولی در کودکان با وزن نرمال استاندارد ، ارتباط معنی داری (۰۰۷/۰P=) بین میزان تحصیلات پدر ومیزان دریافت تنقلات مشاهده شد. آزمون همبستگی پیرسون بیانگر ارتباط معنی دار بین صدک وزن کودک با تعداد وعده های غذایی است. نتایج این طرح ارتباط معنی داری را بین مصرف منظم مکمل های آهن و مولتی ویتامین با وزن کودک نشان نداد. درصد مصرف صبحانه در کودکان کم وزن ، نرمال و چاق به ترتیب ۳/۸۰ درصد ، ۵/۸۴ درصد و ۵/۶۲ درصد بود. بین صدک وزن کودک و مصرف صبحانه ارتباط معنی داری مشاهده نشد.
در نهایت نتایج این پژوهش نشان داد که ارتباط معنی داری بین مصرف تنقلات و وزن کودکان در سه گروه زیر صدک ۵ ام ، نرمال و بالای صدک ۹۵ ام استاندارد NCHS مشاهده نشد(۶۵).
مطالعه ای در سال ۱۳۸۵ توسط خانم اخوان و همکاران در شهر یزد به منظور یررسی فراوانی وریسک فاکتورهای چاقی واضافه وزن در کودکان پیش دبستانی شهر یزد انجام شد.این مطالعه توصیفی – مقطعی بر روی ۴۰۰ کودک ۶ ساله (۲۰۰ دختر و ۲۰۰ پسر) به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی از کودکان مراجعه کننده به همه پایگاه های سنجش سلامت شهر یزد( پنج پایگاه) در سال ۸۵- ۱۳۸۴ انتخاب شدند.
جحم نمونه بر اساس فرمول Z و حدود اطمینان ۹۵% و با دقت ۰۱/۰ تعیین گردید واز هر پایگاه ۸۰ نفر به طور تصادفی انتخاب شدند.وزن وقد دانش آموزان توسط پزشک اندازه گیری شد.قد و وزن کودکان اندازه گیری وافراد بر اساس نمایه توده بدنی (BMI) مطابق معیار کمیته تخصصی WHO به چهار گروه لاغر ( کمتر از صدک ۵) ، وزن طبیعی (صدک ۸۵-۵ ) ، اضافه وزن ( صدک ۹۵-۸۵ ) و چاق (صدک بیش از۹۵) تقسیم شدند.
سپس اطلاعات مربوط به متغیرهای تحقیق شامل جنس ، سطح تحصیلات وسابقه چاقی در والدین ، رتبه تولد و وزن موقع تولد ، مدت زمان تماشای تلویزیون و بازیهای کامپیوتری در روز، مدت زمان فعالیت فیزیکی (متوسط و شدید) حداقل به مدت یک ساعت در روز ، تعداد دفعات مصرف تنقلات پر کالری ، نوشیدن نوشابه های گازدار و مصرف غذاهای آماده نظیر کالباس و سوسیس در طی یک هفته ، با تکمیل پرسشنامه بطور حضوری و مصاحبه با والدین به دست آمد.و آنالیز اطلاعات با بهره گرفتن از نرم افزار SPSS و آزمون های آماری تی تست ، کای دو و فیشر صورت گرفت.
در این پژوهش در کودکان پیش دبستانی یزد ، میزان شیوع کلی چاقی (صدک بیش از۹۵) ۷۵/۳ درصد که در پسران ۵/۵ درصد ودر دختران ۲ درصد بود.و فراوانی کلی افزایش وزن (صدک ۹۵-۸۵) ۲۵/۴ درصد، که در پسران ۵ درصد ودر دختران ۵/۳ درصد بود.اضافه وزن با جنس ، ارتباط آماری معنی داری نداشت. مقایسه کودکان دارای اضافه وزن وچاق با کودکان با وزن طبیعی نشان داد که مدت زمان تماشای تلویزیون در روز و دفعات مصرف غذاهای آماده (کالباس و سوسیس) ، نوشابه های گازدار وتنقلات پر کالری(چیپس و پفک) در طی یک هفته در آنها بیشتر و میزان فعالیت فیزیکی در هفته (حداقل به مدت یک ساعت در روز) کمتر بوده است.
کودکان با افزایش وزن وچاق در ۸۲ درصد بیش از سه ساعت در روز تلویزیون تماشا کرده و یا با رایانه بازی می کردند. در ۷۸ درصد عادت به مصرف تنقلات ، غذاهای آماده و نوشابه های گازدار داشته و حداقل در هفته ۶-۵ نوبت از آنها استفاده می کردند.فعالیت فیزیکی متوسط به مدت یک ساعت در روز فقط در ۱۵ درصد موارد وجود داشت.بیشترین فراوانی چاقی و اضافه وزن در کودکان با مادران و پدران دارای تحصیلات بالاتر از دیپلم و دانشگاهی وکمترین فراوانی مربوط به کودکان با مادران و پدران بی سواد و یا سواد ابتدایی بود. سابقه چاقی یکی از والدین در ۵۶ درصد کودکان چاق و در ۳۸ درصد کودکان با وزن طبیعی دیده شد که این ارتباط معنی دار نبود. بیشترین فراوانی چاقی در فرزند اول خانواده و کمترین فراوانی در رتبه سوم تولد مشاهده شد.که ارتباط معنی داری بین رتبه تولد وچاقی دیده نشد.
در کل نتیجه حاکی از آن بود که چاقی واضافه وزن کودک با فعالیت فیزیکی ، مدت زمان تماشای تلویزیون در روز و تعداد دفعات مصرف تنقلات ، نوشیدنی های گازدار و غذاهای آماده در طی هفته ارتباط داشت ، ولی با جنس و رتبه تولد کودک ، سواد و سابقه چاقی در والدین ارتباط نداشت(۶۶).
مطالعه دیگری در سال ۱۳۸۵ توسط جواهری وهمکاران با عنوان بررسی ارتباط قد و وزن کودکان بدو ورود به دبستان با وضعیت دریافت وعده های غذایی و میزان تحصیلات والدین در شهرستان خمین انجام شد.
در این پژوهش توصیفی – مقطعی ، ۲۳۵ دانش آموز بدو ورود به دبستان در شهرستان خمین ، که در طرح سنجش سلامت کودکان پیش دبستانی شرکت کرده بودند ، به روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک در شهر و روش نمونه گیری خوشه ای در روستا انتخاب شدند.
جهت جمع آوری اطلاعات مورد نیاز ، از پرسش نامه از قبل طراحی شده ، انجام مصاحبه با والدین و اندازه گیری مستقیم قد و وزن کودکان بر اساس پروتکل مصوب استفاده شد.روش اجرای مطالعه بدین شکل بود که کودکان پیش دبستانی در شهر ، به مرکز طرح سنجش سلامت مراجعه می کردند. ابتدا مشخصات عمومی و سطح تحصیلات والدین به وسیله پرسش نامه مربوط توسط کارشناس طرح تکمیل می گردید. سپس اندازه گیری قد و وزن و سوالات مربوط به وضعیت دریافت وعده های غذایی کودکان ، توسط پزشک طرح انجام می گرفت. اطلاعات به دست آمده توسط آزمون های آماری mann-whitney,t-test ،spearman و آنالیز کواریانس تجزیه وتحلیل شد.
یافته های این مطالعه به این صورت بودکه حدود ۵۸ درصد کودکان دریافت وعده های غذایی نامناسب داشتند ، که از این نظر بین پسرها و دخترها و در شهر و روستا تفاوت معنی داری وجود نداشت.قد و وزن کودکانی که والدینشان تحصیلات بالاتری داشتند ، نسبت به کودکانی که والدینشان تحصیلات پایین تری داشتند ، بیشتر بود. میانگین قد و وزن کودکانی که دریافت وعده های غذایی مناسبی داشتند ، نسبت به میانگین قد و وزن کودکانی که دریافت وعده های غذایی مناسبی نداشتند ، به طور معنی داری بالاتر بود.نسبت وزن به قد در کودکانی که والدینشان تحصیلات بالاتری داشتند ، نسبت به کودکانی که والدینشان تحصیلات پایین تری داشتند ، بیشتر بود.
نتایج این مطالعه به این صورت بود که به نظرمی رسد، بازنگری جدی در برنامه تغذیه ای گروه سنی پیش دبستانی و ارائه الگوهای صحیح تغذیه ای برای این گروه ضروری باشد(۶۷).
تحقیقی دیگر درسال ۱۳۸۸ توسط کلانتری وهمکاران با هدف بررسی ارتباط چاقی واضافه وزن کودکان پایه اول ابتدایی شهر شیراز با الگوی تغذیه با شیر مادر و وزن هنگام تولدانجام شد.
این مطالعه از نوع مورد- شاهدی بود ودر دبستانهای شهرشیراز انجام شد.
دراین مطالعه حجم نمونه مورد مطالعه ۴۰۰ نفر از دانش آموزان مدارس شهر شیراز بودند که با روش نمونه گیری چندمرحله ای وبه طورتصادفی انتخاب شدند.قددانش آموزان بدون کفش در حالت ایستاده و بااستفاده ازقدسنج سکا وبا دقت ۱/۰ سانتیمتر و وزن با بهره گرفتن از ترازوی دیجیتال سکا وبا دقت ۱۰ گرم وبا حداقل لباس اندازه گیری شد.ازتقسیم وزن (کیلوگرم) برمجذور قد(متر) نمایه توده بدنی محاسبه گردید.ونمایه توده بدنی بین صدک های ۸۵ تا۹۵ به عنوان افزایش وزن وبیشترازصدک ۹۵ به عنوان چاق(گروه مورد) ودانش آموزان هم سن وهم جنس با وزن طبیعی به عنوان گروه شاهددر نظرگرفته شدند.قدو وزن مادران کودکان نیز اندازه گیری شد.وسایر اطلاعات با پرسش ازمادردانش آموزان کسب گردید.
اطلاعات به دست آمده جمع آوری شدوبااستفاده ازنرم افزار SPSS وآزمون های کولموگروف –اسمیرنف وتی تجزیه وتحلیل شد.
یافته های بدست آمده ازاین مطالعه به این صورت بود که: بین چاقی اعضای درجه یک خانواده کودک با اضافه وزن وچاقی در سن ۷سالگی ارتباط معنی داری دیده شد.بطوری که نقش چاقی والدین در چاقی کودکان ازتمام عوامل خطر چاقی موثرتر ارزیابی شد.مدت زمان تغذیه با شیر مادربین دو گروه مورد وشاهد تفاوت معنی داری داشت.بین وزن هنگام تولد واضافه وزن وچاقی در گروه مورد ارتباطی مشاهده نشد.
دراین بررسی ارتباط نمایه توده بدنی مادربااضافه وزن یا چاقی کودکان ۷ ساله ارتباط قوی ومثبتی داشت.همچنین بررسی مشخصات جمعیتی و وضعیت اقتصادی –اجتماعی خانواده های دانش آموزان گروه مورد نشان داد که رتبه تولد،بعدخانوار،تحصیلات والدین،شغل والدین،وضعیت تسهیلات زندگی،سیگار کشیدن والدین و به ویژه مادر در هنگام بارداری،بین دانش آموزان گروه مورد وشاهد تفاوت معنی داری ندارد.ارتباط نمایه توده بدنی کودکان با میزان تحرک وتماشای تلویزیون نیز معنی دارنبود.
در کل نتایج این مطالعه حاکی ازاین بود که:چاقی و اضافه وزن کودکان پایه اول ابتدایی شهر شیراز با الگوی تغذیه با شیر مادرارتباط دارد(۶۸).
فصل سوم
(روش پژوهش)
روش پژوهش
نوع پژوهش:
این پژوهش٬ یک پژوهش توصیفی-مقطعی می باشد که در طی مقطع زمانی سه ماهه دوم سال ۱۳۹۱ جهت تعیین عوامل پیش بینی کننده اضافه وزن وچاقی درکودکان بدو ورود به دبستانهای شهر رشت اجرا شد.در این پژوهش اطلاعات به شکل مقطعی جمع آوری گردیده است٬ بنابراین پژوهش یک گروهی٬ یک مرحله ای و چند متغیری است. متغیرها شامل الگوی تغذیه ،فعالیت جسمانی٬ خواب و استراحت٬ و شاخص توده بدنی و مشخصات دموگرافیک می باشد.
جامعه پژوهش:
جامعه این پژوهش٬ کلیه کودکان پسر ودختر محدوده سنی ۷-۶ سال سطح شهر رشت می باشند که جهت ورود به مدارس ابتدایی شهر رشت در سال ۱۳۹۱ در طرح ملی سنجش سلامت کودکان پیش دبستانی به پایگاه های سنجش سلامت در شهر رشت مراجعه می کنند.این طرح توسط وزارت آموزش و پرورش و به منظور غربالگری کودکان بدو ورود به مقطع ابتدایی انجام می شود.
نمونه پژوهش:
نمونه های مذکور از جامعه پژوهش انتخاب گردیده اند و شامل کلیه کودکان پسر ودختر محدوده سنی ۷-۶ سال سطح شهر رشت می باشند که تمایل به شرکت در این پژوهش را دارند..
مشخصات واحدهای مورد پژوهش:
واحد پژوهش را در این مطالعه کودکان پسر ودختر گروه سنی ۷-۶ سال ساکن شهر رشت تشکیل می دهند که دارای معیارهای ورود در پژوهش باشند.
معیارهای ورود شامل:
کودکانی که یکی از والدین آنها در قید حیات باشد.