بنابر یافته های جدول همبستگی که در بالا ذکر شدهاند همبستگی کلیه ابعاد سلامت عمومی با متغیرهای تعارض کار-خانواده در سطح ۰۰۱/۰ معنادار میباشد لذا فرضیه اول پژوهش برای کلیه ابعاد سلامت عمومی و نمره کل سلامت عمومی تأیید میگردد. همچنین بنابر یافته های این جدول بیشترین میزان همبستگی مربوط به متغیر تعارض کار در خانواده مبتنی بر توان فرسایی با نمره کل سلامت عمومی(**۵۹/۰) و کمترین میزان همبستگی نیز مربوط به بعد علائم افسردگی با متغیر تعارض کار در خانواده مبتنی بر رفتار (**۳۱/۰) است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
فرضیه شماره ۲ : بین ابعاد تعارض خانواده-کار و ابعاد سلامت عمومی رابطه وجود دارد.
بنابر یافته های جدول ۴-۳، باستثنای همبستگی بعد علائم جسمانی از متغیر سلامت عمومی با متغیر تعارض خانواده-کار مبتنی بر زمان، همبستگی کلیه ابعاد سلامت عمومی با متغیرهای تعارض خانواده-کار مثبت و در سطح ۰۰۱/۰ معنادار میباشد لذا فرضیه دوم پژوهش(باستثنای علائم جسمانی ازمتغیر سلامت عمومی با متغیر تعارض خانواده-کار مبتنی بر زمان) برای کلیه ابعاد سلامت عمومی و نمره کل سلامت عمومی تأیید میگردد. همچنین یافته های جدول فوق حاکی از آن است که بیشترین همبستگی بین ابعاد سلامت عمومی و نمره کل آن با متغیر تعارض خانواده-کار مربوط به همبستگی علائم اضطرابی و اختلال خواب با تعارض خانواده درکار مبتنی بر رفتار (**۴۴/۰) میباشد، کمترین میزان همبستگی نیز مربوط به همبستگی متغیر تعارض خانواده-کار مبتنی بر زمان با بعد کارکرد اجتماعی و همبستگی علائم افسردگی با تعارض خانواده-کار مبتنی بر رفتار (**۲۳/۰) میباشد.
فرضیه شماره ۳ : بین حمایت سازمانی ادراک شده و ابعاد سلامت عمومی رابطه وجود دارد.
بنابر یافته های جدول همبستگی که در بالا ذکر شدهاند، همبستگی کلیه ابعاد سلامت عمومی با متغیر حمایت سازمانی ادراک شده منفی و در سطح ۰۰۱/۰ معنادار میباشد لذا فرضیه سوم پژوهش مبتنی بر وجود رابطه بین حمایت سازمانی ادراک شده و ابعاد سلامت عمومی تأیید میگردد. همچنین یافته های جدول فوق حاکی از آن است که بیشترین همبستگی بین ابعاد سلامت عمومی و نمره کل آن با متغیر حمایت سازمانی ادراک شده مربوط به همبستگی نمره کل سلامت عمومی با این متغیر(**۳۴/۰-) میباشد، کمترین میزان همبستگی نیز مربوط به همبستگی متغیر حمایت سازمانی ادراک شده با بعد علائم افسردگی(**۲۱/۰-) میباشد.
۴-۳- بررسی قدرت پیشبینی کنندگی حمایت سازمانی ادراک شده، تعارض کار-خانواده و خانواده-کار بر سلامت عمومی.
فرضیه شماره ۴: حمایت سازمانی ادراک شده، تعارض کار-خانواده و خانواده-کار قادر به پیش بینی متغیر سلامت عمومی می باشد.
برای بررسی قدرت پیشبینی کنندگی حمایت سازمانی ادراک شده، تعارض کار-خانواده و خانواده-کار بر سلامت عمومی رگرسیون چند متغییره سلامت عمومی بر حمایت سازمانی ادراک شده و تعارضات کار-خانواده و خانواده-کار گرفته شد. متغییر ها به شیوه هم زمان وارد معادله رگرسیون شده است. علت استفاده از روش همزمان بررسی سهم کلی هر یک از متغیرهای پیش بین در پیش بینی سلامت روانی بوده است در این روش تمامی متغیرها به یکباره وارد معادله می گردند.جدول ۴-۴ یافته های حاصل از این بررسی را نشان میدهد.
جدول۴-۴ رگرسیون چند متغییره سلامت عمومی بر حمایت سازمانی ادراک شده، تعارض کار-خانواده و خانواده-کار
متغیر | Beta | B | Sig. | R | R2 |
۱٫تعارض کار-خانواده | ۵۸/۰ | ۹۵/۰ | ۰۰۱/۰ | ۶۵/۰ | ۴۲/۰ |
۲٫تعارض خانواده-کار | ۰۰۴/۰ | ۰۰۹/۰ | ۹۶/۰ NS | ||
حمایت سازمانی ادراک شده | ۱۵/۰- | ۴۱/۰- | ۰۲/۰ |
متغیر وابسته: سلامت عمومی
جدول ۴-۴ نشان دهندهی آنست که تعارض خانواده در کار به دلیل غیر معنادار بودن مقدار Beta قادر به پیشبینی سلامت عمومی نمیباشد ولی تعارض کار در خانواده با ۵۸/۰= Beta پیشبینی کننده مثبت سلامت عمومی وحمایت سازمانی ادراک شده با ۱۷/۰-= Beta قادر به پیشبینی سلامت عمومی در جهت منفی میباشند لذا تعارض کار در خانواده مبتنی بر زمان با ۵۸/۰= Beta پیشبینی کننده بهتری برای سلامت عمومی میباشد همچنین با توجه به یافته های این جدول متغیر تعارض کار-خانواده، وحمایت سازمانی ادراک شده قادرند ۴۲درصد از واریانس سلامت روان را تبیین کنند و واریانس باقی مانده مربوط به عواملی است که خارج از مدل می باشند.
فصل پنجم:
بحث و نتیجه گیری
۵-۱ مقدمه:
هدف عمده پژوهش حاضر، بررسی رابطه حمایت سازمانی ادراک شده و تعارض کار-خانواده و خانواده-کار با سلامت روانی در کارکنان آتشنشانی شیراز بود. از این رو تعداد ۱۵۲ نفر از کارکنان به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب و با بهره گرفتن از پرسشنامه های مربوطه مورد سنجش قرار گرفتند. در این فصل، نتایج به دست آمده براساس فرضیه های مطرح شده، مورد بررسی قرار میگیرند. چهار فرضیه مطرح شد، که با بهره گرفتن از رگرسیون چندگانه و ساده و ضریب همبستگی ساده سعی شد به این فرضیه ها پاسخ داده شود.
۵-۲- تحلیل و تبیین فرضیه های پژوهش
فرضیه اول بین تعارض کار-خانواده و خانواده-کارو سلامت روان رابطه معناداری وجود دارد.
همانطور که ملاحظه گردید، فرضیه نخست پژوهش بیان میداشت که بین تعارض کار-خانواده و خانواده-کارو سلامت روان رابطه معناداری وجود دارد. بنابر یافته های جدول همبستگی (۴-۳) تعارض کار-خانواده با سلامت عمومی وتعارض خانواده -کار با سلامت عمومی رابطه معناداری دارند. لذا فرضیه اول پژوهش در سطح خطای ۱% (P<0.01) تأیید میشود که این موضوع با اکثر تحقیقات پیشین از جمله شاین و چین(۲۰۱۱) و توتل(۲۰۰۶)، لیگ سو(۲۰۰۹) و بذرافکن(۱۳۹۰) و واینر(۲۰۰۴) همسو میباشد.
بدین صورت که کارکنانی که به نوعی هرکدام تعارض کار-خانواده را بیشتر تجربه کردند، از سلامت روانی پایینتری نسبت به دیگر کارکنان آتشنشانی برخوردار بودهاند. به تعبیر دیگر میتوان گفت: کارکنان آتشنشانی که خواسته های شغلی آنها مانع نیاز به صرف وقت در امور منزل و خانوادهشان شود دچار افت سلامت روانی خواهند شد و یا کارکنانی که عوامل فشارزای شغلیشان، منجر به تحلیل رفتن سطوحی از توان آنها شود بطوریکه نشاط و انرژی کارکرد آنها حتی هنگامیکه در خانه به سر میبرند را مختل کند سلامت روانی پایینتری دارند. همچنین میتوان گفت که رفتارهایی که در محل کار آتشنشانان اعمال آنها انتظار میرود، اگر در محیط خانواده فـرد نیز ابراز و وضع شوند ایجاد مشکل مینمایند، نیز میتواند باعث بروز اختلال در سلامت روانی آنها شود. لذا این موضوع یعنی تعارض کار–خانواده میتواند پارامترهای مهمی در توجه به سلامت عمومی خانوادههایی که حداقل یکی از زوجین شاغل میباشند.
در تبیین این یافته میتوان گفت با، توجه به اینکه بیشترین تعداد افراد نمونه در آتشنشانی را متأهلان تشکیل دادهاند و عمده بررسیهای انجام شده در سطح جامعه، بر شیوع اختلالات روانی در افراد متأهل نسبت به مجرد تأکید دارند، وجود استرس ناشی از «از دست دادن شغل فعلی، نداشتن تجربه کافی، مواجهه با مشکلات زندگی و به خصوص مشکلات مالی» را میتوان از جمله دلایل بالاتر بودن شیوع اختلالات روانی افراد متأهل دانست. لازم به ذکر است که با توجه به اینکه بیشترین فراوانی در کارکنان آتشنشانی را افراد با سابقه بالای ۱۰ سال تشکیل میدهند نداشتن تجربه کافی در این افراد کمتر بوده لذا تأثیر کمتری بر اختلالات روانی و سلامت روان کارکنان داشته و مسئولین محترم آتشنشانی بهتر است که جنبه های دیگر استرس «ناشی از، از دست دادن شغل فعلی، مواجهه با مشکلات زندگی و به خصوص مشکلات مالی» را بیشتر مورد بررسی قرار دهند.