شکل ۴-۵٫ پس از بروز فعالیت burst در نتیجه افزودن لینالول ۲/۰ میلی مولار NiCl به محفظه ثبت اضافه گردید ………………………………………………………………………….. ۵۲
شکل ۴-۶٫ پس از بروز فعالیت burst در نتیجه افزودن لینالول ۲/۰ میلی مولار، نیفدیپین به محفظه ثبت اضافه گردید ……………………………………………………………. ۵۳
شکل ۴-۷٫ پس از بروز فعالیت burst در نتیجه افزودن لینایول ۲/۰ میلی مولار، H89 به محفظه ثبت اضافه گردید …………………………………………………………………………. ۵۴
شکل ۴-۸٫ پس از بروز فعالیت burst در نتیجه افزودن لینالول ۲/۰ میلی مولار، کلریترین به محفظه ثبت اضافه گردید …………………………………………………………… ۵۵
فهرست نمودارها و جدولها
عنوان…………………………………………………………………………………………………………صفحه
نمودار ۴-۱٫ مقایسه میانگین پتانسیل استراحت غشاء و فرکانس پتانسیل عمل در شرایط کنترل و در ۵ و ۱۰ دقیقه پس از افزودن غلظت ۱/۰ میلی مولار لینالول به رینگر حلزونی نرمال………………………………………………………………………………………..۳۹
نمودار ۴-۲٫ مقایسه استانه و دامنه در پتانسیل عمل ثبت شده در حضور غلظت ۱/۰ میلی مولار لینالول …………………………………………………………………………………………. ۴۱
نمودار ۴-۳٫ مقایسه میانگین سطح زیر منحنی، فاصله بین پتانسیلهای عمل و طول مدت پتانسیل عمل در شرایط کنترل و در ۵ و ۱۰ دقیقه پس از افزودن غلظت ۱/۰ میلی مولار لینالول به رینگر حلزونی نرمال (۸=n) ………………………………………….. 43
نمودار ۴-۴٫ مقایسه میانگین دامنه AHP و طول مدت AHP بین سه حالت کنترل، ۵ و ۱۰ دقیقه پس از کاربرد لینالول ۱/۰ میلی مولار (۸=n) …………………………………… 44
n) …….. 45
نمودار ۴-۶٫ مقایسه میانگین مدت دوره مهاری بعد از فعالیت برانگیخته پس از تزریق جریان های دپلاریزان (nA1-2) در شرایط کنترل و ۱۰ دقیقه پس از افزودن غلظت ۱/۰ میلی مولار لینالول به رینگر حلزونی نرمال (۶=n) ……………………………………………. 46
n). ………….. 49
نمودار ۴-۹٫ مقایسه میانگین مدت دوره مهاری بعد از فعالیت برانگیخته پس از تزریق جریانهای دپلاریزان(nA2-1) در شرایط کنترل و در ۱۰ دقیقه پس از افزودن غلظت ۲/۰ میلی مولار لینالول به رینگر حلزونی نرمال (۶=n)……………………………………….50
جدول ۴-۱٫ مقاومت ورودی سلول در شرایط کنترل و ۱۰ دقیقه پس از کاربرد لینالول ۱/۰ میلی مولار ……………………………………………………………………………………………… ۴۷
جدول ۴-۲٫ مقاومت ورودی سلول در شرایط کنترل و ۱۰ دقیقه پس از کاربرد لینالول ۲/۰ میلی مولار ……………………………………………………………………………………………… ۵۰
فصل اول
مقدمه
۱-۱) بیان مساله
صرع از جمله اختلالات سیستم عصبی مرکزی است که در آن یک ناحیه محدود مغزی و یا نواحی گستردهای از مغز فعالیتهای کنترل نشده خودبخودی نشان می دهند. این بیماری مجموعه ای از سندرمهای جداگانه است که یا اولیهاند ویا متعاقب صدمات مغزی به وجود میآیند. کانون صرعزا می تواند به وسیله فاکتورهای متفاوت و متنوع ژنتیکی و محیطی ایجاد شود (Cavalheiro et al., 1991; Lopez da Silva et al., 1992). شواهدی مبنی بر دخالت تغییر در سیستمهای نوروترنسمیتری مختلف به ویژه گلوتامات، آسپارتات و گابا در ایجاد صرع وجود دارد (Pinto et al., 2005). به طور کلی تغییر در الگوی فعالیت سیناپسها و مختل شدن عملکرد کانالهای یونی، بعنوان مکانیسمهای اصلی زمینه ساز حملههای صرعی شناخته شده اند (Nobels, 2003; Wuttke and Lerche, 2006).
اسانس های گیاهی[۱] و انواع عصارههای گیاهی از رایجترین فراوردههای استخراجی از گیاهان هستند که در طب سنتی و نوین جهت درمان صرع مصرف میشوند. اسانس های روغنی به دلیل تبخیر شدن در دماهای معمولی روغنهای فرار نیز نامیده میشوند. ترپنها[۲] و فنیلپروپانوئیدها[۳] دو دسته گسترده از اسانس های روغنی هستند (de Almeida et al., 2011). این محصولات حاوی طیف وسیعی از ترکیبات با ویژگیهای ساختمانی متنوع هستند که برخی از آنها قادرند از بروز الگوی فعالیت صرعی در نورونها جلوگیری کنند. اثرات درمانی چنین ترکیباتی غالباً برایند برهم کنش و تاثیر چندین ترکیب است که میتوانند تقویت کننده (سینرژیک) یا مخالف هم باشند. تصور عمومی مبنی بر بیضرر بودن فراوردههای گیاهی باعث شده که در بسیاری موارد بیماران به خود درمانی با چنین محصولاتی روی آورند و حتی پزشک معالج خود را از مصرف چنین ترکیباتی آگاه نکنند که می تواند برهمکنش نامطلوب با داروهای تجویز شده توسط پزشک را به دنبال داشته باشد (Spinella, 2001; Ruha et al., 2003). شناسایی مکانیسمهای دخیل در اثرات فراوردهای گیاهی با پتانسیل درمانی می تواند ضمن کمک به کاربرد موثرتر آنها در درمان صرع از بروز برهمکنشهای نامطلوب نیز جلوگیری نماید.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
مونوترپنها از جمله رایجترین ترکیباتی هستند که هم در فراوردههای گیاهی با اثر صرع زا[۴] و هم فراوردههایی با اثرات ضد صرعی حضور دارند (Burkhard et al., 1999). این ترکیبات با فرمول مولکولیC10H16 به طور وسیعی در گیاهان و به ویژه در اسانس های روغنی یافت می شوند (Ishida, 2005) و با تعدیل سیستم گاباارژیک و گلوتاماترژیک اثرات ضد صرعی خود را اعمال می کنند (Sayyah et al., 2004). به برخی از مونوترپنها از جمله لینالول[۵]، اوجنول[۶]، منتول[۷] و لیمونن[۸] اثرات ضدصرعی نسبت داده شده است (Burkhard et al., 1999).
لینالول، مونوترپنی است که به عنوان ترکیب اصلی در بسیاری از اسانس های روغنی معطر وجود دارد. مطالعات متعددی تاثیر آرامبخشی و ضد صرعی لینالول را گزارش کرده اند. گیاهانی مانند گشنیز Coriandrum sativum و برگبو Laurus nobilis که در طب سنتی به عنوان ترکیبات ضد تشنج به کار رفته و اثرات ضد صرعی آنها تایید شده حاوی لینالول هستند (Elisabetsky et al., 1995; Sayyah et al., 2002). اثرات آرامبخشی و خوابآوری روغن Aniba rosaeodora، به میزان بالای لینالول در آن نسبت داده شده است (de Almeida et al., 2009a).
رسپتورهای NMDAنقش کلیدی در تولید وگسترش حملات صرعی دارند. جلوگیری از رهایش و تاثیر تحریکی گلوتامات از طریق مهار رقابتی رسپتورهای NMDA به عنوان مکانیسم اصلی اثرات ضد صرع این مونوترپن پیشنهاد شده است. در تحقیقات مختلف نشان داده شده است که لینالول اثر ضد تشنجی خود را از طریق اثر مهاری روی متصل شدن گلوتامات در کورتکس موش صحرایی و تاثیر بر روی انتقالات گاباارژیک و گلوتامات ارژیک ایجاد مینماید (Brum et al., 2001). de Almedia وهمکاران با توجه به تاثیر این روغن در کاهش تحریکپذیری عصبی و کاهش دامنه پتانسیل عمل در عصب سیاتیک و نظر به فقدان رسپتورهای NMDA یا گابا در تنهی عصب پیشنهاد کرده اند که این تاثیر تا حدودی از طریق تاثیر بر کانالهای یونی مانند مهار کانالهای سدیمی وابسته به ولتاژ یا افزایش کنداکتانس پتاسیمی اعمال می شود (de Almedia et al., 2009). از آن جایی که تعدیل کانالهای وابسته به ولتاژ به وسیله داروها یک اصل درمانی است، لینالول ممکن است از این طریق با فرآیندهای سلولی مرتبط با صرع تداخل نماید .(Altrup et al., 2003)
۱-۲)دلایل استفاده از نورونهای حلزون
در تحقیقات انجام شده روی الگوی فعالیت صرعی و روشهای درمان آن از مدلهای حیوانی مختلف استفاده شده است. با این حال مکانیسمهای اساسی ایجاد کننده الگوی فعالیت صرعی در نمونههای جانوری مختلف مشابه است. از طرفی نتایج تحقیقات مختلف نشان داده است که الگوی فعالیت صرعی ایجاد شده در نورونهای حلزون با الگوی فعالیت ثبت شده در سیستم عصبی مهرهداران از جمله انسان شباهت دارد (Altrup et al., 2003; Janahmadi et al., 2008).
مزایای تکنیکی متعدد نورونهای گانگلیون بیمهرگان در مقایسه با نورونهای مهرهداران از جمله وجود نورونهای بزرگ قابل تشخیص، تنوع کانالهای یونی و امکان مطالعه گانگلیون در شرایط in vitro بدون تغییر در ویژگیهای ساختمانی و عملکردی باعث شده تا این نورونها در موارد متعددی جهت مطالعه مکانیسمهای پایه سیستم عصبی مورد استفاده قرار گیرند. نرمتنان بزرگترین نورونها را در سلسله جانوران دارند و اندازه بزرگ نورونهایشان، شناسایی و ورود الکترود به سلول را تسهیل میکند و از طرفی خونسرد بودن این رده جانوری، مشکلات نگهداری آنها را در شرایط in vitro کاهش میدهد. این عوامل باعث شدند بسیاری از مطالعات اولیه الکتروفیزیولوژیک برای نخستین بار روی نورونهای نرمتنان انجام شوند (Hodgkin and Hoxley, 1939; 1952). در مقایسه با نمونههای بی مهره، مطالعه مکانیسمهای سلولی و مولکولی در نورونهای پستانداران اغلب مستلزم مراحل آمادهسازی است که ممکن است همراه با تغییراتی در سازمانبندی کلی نورونها باشد. بعلاوه اندازه بسیار کوچک نورونها و نیاز به شرایطی با حداقل تغییرات نسبت به شرایط in vivo، انجام ثبت داخل سلولی را مشکل میسازد. عملکرد سیستم عصبی بیمهرگان و مهرهداران از جهات بسیاری شبیه میباشد، از جمله داشتن گیرندههای حسی، شبکه عصبی مرکزی، خروجیهای حرکتی و مجموعهای از ناقلهای عصبی، مسیرهای انتقال سیگنال و انواع کانالهای یونی مشابه (Altrup et al., 1992). بنا به دلایل ذکر شده استفاده از گانگلیون حلزون در مطالعات الکتروفیزیولوژیک مرتبط با فعالیت صرعی به نظر معقول و مفید میرسد.
فصل دوم
۲- مروری بر تحقیقات پیشین
۲-۱) صرع
صرع یک اختلال پیچیده عصبی می باشد که ۱ تا ۲ درصد از کل جمعیت جهان را تحت تأثیر قرار داده است (cascino, 1994). تشنجهای صرعی در نتیجه فعالیت الکتریکی بیش از حد و غیر طبیعی نورونها در مغز رخ می دهند و بر سلامت و کیفیت زندگی فرد تاثیرات شدیدی می گذارد.(Zainuddin et al., 2012)
تغییر در الگوی فعالیت سیناپسها و مختل شدن عملکرد کانالهای یونی مکانیسمهای اصلی زمینه ساز حملههای صرعی میباشند (Nobels, 2003; Wuttke and Lerche, 2006). عدم تعادل بین تحریک و مهار در شرایط صرعی ممکن است از تغییر فعالیت ذاتی برخی نورونها و یا از تغییرات سیناپسی ناشی شود. تغییر در عملکرد نوروترنسمیترهای گلوتامات و گابا بیش از سایر نوروترنسمیترها در پاتوژنز صرع دخیل است (Meldrum et al., 1999).
با وجود در دسترس بودن داروهای ضد صرعی، حدود یک سوم افراد مبتلا به صرع تشنجهایی را نشان می دهند که حتی با بهترین داروهای موجود کنترل نمیشوند. بسیاری از افراد مبتلا به صرع به درمان دارویی طولانی مدت نیاز دارند که اغلب با عوارض جانبی ناتوان کننده و تداخلات دارویی همراه است (Reddy et al., 2010). در دهههای اخیر مشخص شدن عوارض جانبی داروهای شیمیایی منجر به بازنگری روشهای درمانی طبیعی و آغاز سری جدیدی از پژوهشها در زمینه گیاهان دارویی شد (Braun and Cohen, 2007).
۲-۲) اسانس های گیاهی
از دیر باز گیاهان معطر به خاطر خواص دارویی و نگهدارنده از اهمیت ویژهای برخوردار بودند و بعنوان طعم دهنده نیز استفاده میشدند. اسانس های روغنی ترکیباتی چند جزئی، پیچیده و طبیعی هستند. این اسانس ها عمدتاً متشکل از ترپنها و برخی از ترکیبات غیر ترپنی میباشند که به طور گسترده برای پیشگیری و درمان بیماریهای انسانی مورد استفاده قرار میگیرند (de Almeida et al., 2011). اسانسها به طور معمول از ترپنهای آروماتیک فرار و فنیل پروپانوئیدها تشکیل شدهاند. این مولکولها آزادانه از غشای سلول عبور میکنند و ممکن است نقشهای سیگنالینگ متنوعی را در سلول داشته باشند. بعلاوه گزارشاتی حاکی از مداخله ترکیبات اسانسهای گیاهی با کانالهای یونی و رسپتورها وجود دارد (Goncalves et al., 2008).
الف) ترپنها:
ترپنها گروه متنوعی از محصولات طبیعی که شامل بیش از ۲۰۰۰ عضو هستند و از لحاظ ساختاری و عملکردی از کلاسهای مختلفی تشکیل شدهاند. واحد ساختاری آنها ایزوپرن[۹] (C5H8) نام دارد که از ۵ کربن تشکیل شده است. ترپنهای اصلی شامل مونوترپنها (C10) و سسکوئیترپنها[۱۰] (C15) میباشند (Bakkali, et al., 2008).
ب) ترکیبات آروماتیک
ترکیبات آروماتیک از فنیل پروپان مشتق میشوند و شامل آلدهیدها، الکلها، فنولها، مشتقات متوکسی و ترکیبات متیلدیاکسی میباشند (Bakkali, et al., 2008).
۲-۳) اثرات بیولوژیک اسانس های گیاهی
۲-۳-۱) اثرات سیتوتوکسیک اسانس ها
اثرات سیتوتوکسیک اسانس ها شامل آسیبهای غشائی، افزایش نفوذپذیری غشاء، اختلال در توزیع یونها، کاهش پتانسیل غشاء، اختلال در پمپ پروتون و کاهش ذخیرهی ATP میباشد (Ultee et al., 2000; 2002). اسانسها میتوانند با لخته کردن سیتوپلاسم به لیپیدها و پروتئینها آسیب برسانند (Burt, 2004; Gustafson et al., 1998).
۲-۳-۲) اثرات موتاژنیک اسانس ها در سطح هسته و سیتوپلاسم
اسانس های گیاهی مختلف القاء کننده جهش[۱۱]های هستهای نیستند. با این حال استثناهایی نیز وجود دارند. در سطح سیتوپلاسمی اسانس های گیاهی قادراند به غشاء و DNA میتوکندریایی آسیب زده و منجر به ایجاد جهشهایی در ژنهای مربوط به پروتئینهای دخیل در تنفس سلولی شوند (Bakkali et al., 2008).
۲-۳-۳) اثرات آنتی موتانژنیک اسانس ها
اسانس ها ویژگیهای آنتیموتاژنیک خود را از طریق مکانیسمهای زیر اعمال می کنند:
ممانعت از نفوذ موتاژنها به سلول (Shankel et al., 1993)، غیرفعال کردن موتاژنها به شیوه Scavening مستقیم (Ipek et al., 2005)، مهار تبدیل متابولیتها از فرم پیشموتاژن[۱۲]به موتاژن توسط فاکتور P450 (Ramel et al., 1986; Waters et al., 1996) و یا فعال کردن پروسهی سم زدایی آنزیمی[۱۳] موتاژنها (Kada and Shimoi, 1987).
۲-۳-۴) اثرات سرطان زایی[۱۴] اسانس ها