ریشههای اختصاصی این برنامه به میانهی دهه ۱۹۷۰ برمیگردد، زمانی که محققان زیادی درماندگی زناشویی را مورد مطالعه قرار دادند. در دانشگاه ایندیانا، هووارد مارکمن[۴۰] و جان گاتمن[۴۱] از افرادی بودند که در این زمینه مطالعه کرده اند. این محققان در زوجهای درمانده نقصهای ارتباطی را پیدا کردند و نهایتا مارکمن به این نتیجه رسید که کیفیت ارتباط قبل از ازدواج و قبل از درماندگی یکی از مهمترین پیش بینی کننده های درماندگی زناشویی آینده است. براساس این یافتهها مارکمن یک برنامه پیشگیری را به وجود آورد (استامن،۲۰۰۰). (PREP) بر دیدگاه سنتی رفتاری-شناختی و زوج درمانی رفتاری مبتنی شده است. بنابراین به روش های تفکر(نگرش و انتظارات) و رفتارهایی( ارتباط و کنترل تعارض) توجه دارد که با شکست یا موفقیت زناشویی همراه می باشند. رویکرد مهارت محور بر این پیش فرض تکیه میکند که زوجها می توانند رفتارهای تازهای را یاد بگیرند که به آنها کمک کند تا از زوال رابطه که به وفور در ازدواج دیده میشود، پیشگیری شود. این برنامه علاوه بر ریشههای رفتاری- شناختی بر طیف وسیعی از تحقیقات زناشویی متکی میباشد. اگر چه مسیر مشخص برای درماندگی زناشویی و طلاق وجود ندارد، اما شکل(۲-۱) در برگیرنده یک الگوی کلی است که بر پایهی مطالعات مختلف مربوط به ازدواج و رابطه، مسیر شکست ازدواج را نشان می دهد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
شکل۲-۱ چگونه یک ازدواج می میرد(برگر ۱۹۹۹ ،نقل شده در فقیرپور، ۱۳۹۳، ص۱۲۲)
نارضایتی همسر که با رنجش همراه میشود
ازدواج
مشکلات زندگی
اجتناب، برانگیختگی منفی
برخوردها و انتظارات، نقص های مهارتی، خودبینی و خودحفاظتی
رشدتعهد برای امنیت دادن به دلبستگی
تحلیل رفتن صمیمیت، تفسیرهای منفی
دلبستگی همراه با اضطراب از دست دادن
فقدان اعتماد، تحلیل رفتن دید طولانی باهم بودن،اضطراب اضطرابب
رضایتمندی از زمان باهم بودن
فشارزیاد وتلاش برای تغییر
کاهش فداکاری، سنگین شدن اجبارها وفشارها
شباهتها وتفاوتها = جاذبه
فشار زیاد ودرماندگی
کاهش دادن فشارها وطلاق
در این مدل دو نفر از طریق آمیختن شباهتها و تفاوتها جذب یکدیگر میشوند. و وقتی مدت زمانی را با هم می گذرانند در صورتی که زمان رضایتبخش باشد نسبت به هم احساس دلبستگی میکنند. در این میان یک احساس اضطراب برای از دست دادن عشق بالقوه به وجود میآید. در این زمینه تعهد رشد میکند و تا حد زیادی اضطراب از طریق پیمان با هم بودن، رفع می شود. برای بسیاری از زوج ها این تعهد در جریان ازدواج به اوج خود میرسد. قبل از عروسی بیشتر زوج ها برای اولین بار درباره توانایی شان برای دست بکار شدن با تعارض آزمون هایی کرده اند، اما آنها در جریان دوستی شان با بسیاری از موضوعات مهم یا اختلاف ها رو به رو نشده اند و این دلیلی است برای اینکه چرا در این مرحله رضایتمندی خیلی زیاد است. هنوز دلیل روشنی وجود نداردکه چگونه زوج ها ارتباط برقرار میکنند و با تعارضها که داستان مهمی را درباره آیندهشان خبر میدهد، دست به کار می شوند فراتر از سطح رضایتمندی قبل از ازدواج، این زوجهای متعهد باید در طی زمان به طور روز افزونی با مشکلات مربوط به با هم بودن روبه رو شوند. همین امر توضیح میدهد که چرا بسیاری از زوجها می توانند تعهد را به وجود آورند و تا زمانی که دلبستگی را دارند هم چنان خوشحال باقی بمانند و به تدریج با چشمهای پایدار رو به تعارضهای حل نشده فرسایش پیدا می کنند. اینکه آنها درباره چه چیزی بحث میکنند و چگونه بحث میکنند نتیجه انتظارات و تواناییشان برای برقراری ارتباط و مذاکره موثر است. بسیاری از انتظارات و تواناییها بر تجارب قبلی زندگی با خانواده اصلی، روابط گذشته و زمینه فرهنگیشان مبتنی است. الگوهای معینی از رویارویی های نامناسب با تعارض که بر رابطه اثر تخریبی دارند، در بسیاری از ازدواج ها به طور تکراری ظاهر خواهد شد. علاوه براین در طی زمان یک تغییر مهم در رابطه رخ خواهد داد، همسر فعلی بجای اینکه منشآ لذت یا حمایت باشد، به طور روز افزون با درد و ناکامی همراه می شود. برای بسیاری از زوجها، این حالت پیش فرض اساسی مربوط به فلسفه با هم بودن را که داشتن یک دوست صمیمی و حمایت کننده در زندگی بودن، نقض میکند. ممکن است تعبیرهای منفیتر از آنچه هست، تعبیر کنند. تدریجا اطمینان کاهش مییابد و احساس دلبستگی به تعهد منتهی میشود. و در واقع ما شاهد زوجهای می شویم که با قربانی شدن تعهد در کوره داغ تعارض ها، در آینده رابطهشان تهدید میشود. نهایتا از ازدواج پوستهای می ماند و هر یک از زوج ها در انتظار تغییر از دیگری را دارد. در این حالت برقراری مجدد نقطه نظر اولیه دشوارتر میگردد. در اینجا کلیدهای حفظ ازدواج در گرو تعهد به عنوان فداکاری نیست بلکه بیشتر به عنوان یک اجبار است. به عبارت دیگر حال تصمیم برای ماندن یا ترک کردن بیشتر براساس مقایسه بهای ترک کردن در برابر اشتیاق برای ماندن انجام می گیرد. در اینجا با توجه به نقطه نظر زوج ها ممکن است آنها از همدیگر طلاق بگیرند و یا به یک زندگی زناشویی بدبختگونه ادامه دهند. البته بعضی از زوج ها از این امکان توام با فشار زیاد و فداکاری کم، به رشد مجدد فداکاری، عشق و مثبت بودن در ازدواج برمی گردند. این الگوی مربوط به شکست ازدواج اهدافی را برای مداخله مطرح می کند که عبارتند از: الگوهای معین ارتباط، کنترل تعارض، باورهایی با کارکرد بد و شناخت ها و انگیزه های مربوط به تعهد. چیزهایی وجود دارد که زوج ها می توانند یاد بگیرند و عمل کنند تا به آنها کمک شود که در مسیر شکست قرار نگیرند و در مسیر دوستی، حمایت و صمیمیت قرار بگیرند( برگر و هانا ۱۹۹۹، نقل شده در کیخسروی،۱۳۹۱).
۲-۲-۸-۴ برنامه کاربرد عملی مهارت های ارتباط صمیمی
برنامه آموزش صمیمیت یک الگوی چند بعدی است که در آن مفاهیم جهان شمول مهم، مهارتها و ارزشهای مربوط به عشق، صمیمیت و ازدواج تلفیق شده است. این برنامه از کارگاههای یک روزه تا دورههای مهارت آموزی شانزده هفتهای را شامل میشود و میتواند در دامنهی آمادگی پیش از ازدواج تا مسائل پردردسر و زناشویی کاربرد داشته باشد. این برنامه، یک برنامه روان آموزشی است و ترکیبی از رویکردهای شناختی، هیجانی و رفتاری است. این برنامه سبب افزایش سازگاری و رضایتمندی زوجی، صمیمیت، کاهش اضطراب و کاهش تعارض می گردد(وزارت بهداشت و خدمات انسانی ایالت متحده، ۲۰۰۶). هدف برنامه « آموزش صمیمیت زوجین» افزایش خود آگاهی و نیز رشد توانایی و تقویت و حفظ روابط صمیمی شاد و لذتبخش بین زن و شوهر است. این برنامه در حوزهای که به عنوان یک پل ارتباطی بین درمان و پربارسازی ازدواج شناخته میشود میتواند بی نظیر و منحصر به فرد باشد. برنامه های آموزش صمیمیت زوجین بین درمان، غنیسازی ازدواج و رشد خانواده پل می زند. هدف این برنامه رابطهای است که هر دوی زوجین از طریق آن بتوانند زندگی شادمانه ای داشته باشند. برای تحقیق این امر، هریک از زوجین باید از توان شناسایی احساسات و نیازهای خود برخوردار بوده و شیوه ارضاء شدن آنها را فرا بگیرد، که این مستلزم آن است که هریک از زوجین بدون آنکه طرف دیگر احساس رنجش، کنترل شدن، بی کفایتی یا ناراحتی ایجاد نماید به ابراز نیازها و آرزوهای خود بپردازد. برآورده ساختن نیازهای دیگری به طور آسان و کامل اساس صمیمیت، رضایت خاطر و شادمانی را تشکیل میدهد(برگر و هانا،۱۹۹۹).
۲-۲-۸-۵ برنامه آمادهسازی/غنیسازی(PREP/ENRICH)
برنامه آمادهسازی اساسا پس از درک مشکلات کار با زوجین در مرحله قبل از ازدواج قرار گرفته، شکل گرفت. در اواخر دهه ۱۹۷۰ دیوید السون در سه برنامه پیش از ازدواج که در آن برای گروههای ۵۰ نفری زوجین برنامههای سخنرانی ترتیب داده می شد، شرکت نمود. یک ارزیابی انجام شده حاکی از ناموثر بودن این برنامه و رویگردانی و مایوس شدن زوجین از این برنامه بود. سوال این بود که چه کمکی باید به زوجین کرد تا آمادگی بیشتر و بهتری برای ازدواج پیدا کنند؟ ایده اولیه این بود که یک پرسشنامه زوجین ساخته شود که از طریق آن زوجین بتوانند با یکدیگر در مورد رابطه خود صحبت نمایند. با طرح موضوعات مرتبط با زوجین در این پرسشنامه، جای این امیدواری وجود داشت که زوجین شروع به صحبت در مورد موضوعات خود نموده و حتی قبل از ازدواج آن را حل نمایند. پس از ساخت اولیه پرسشنامه ، یک طرح پژوهشی برای تعیین تاثیر آن به عنوان یک پرسشنامه پیش از ازدواج و مشاوره برای زوجین طرح ریزی گردید(السون و فورینه۱۹۸۷، نقل شده در کیخسروی،۱۳۹۲). این مطالعه بر روی ۵ گروه انجام شد: زوجینی که هیچگونه آمادگی قبل از ازدواج نداشتند، آنهایی که در یک برنامه آمادهسازی شرکت کرده بودند، آنهایی که در برنامه آمادهسازی بدون دریافت بازخورد شرکت کرده بوند، آنهایی که در برنامه آماده سازی به همراه دو ساعت بازخورد شرکت کرده بودند و در نهایت آنهایی که در برنامه آمادهسازی به همراه ۴ جلسه دو ساعته بازخورددهی شرکت کرده بودند. نتایج مطالعه به روشنی نشان دادکه گروههای آماده سازی در مقایسه با دو گروه اول به نتایج قابل ملاحظهتری دست یافته اند. ضمن اینکه گروه آمادهسازی در مقایسه با دو گروه دیگر اول نتایج قابل ملاحظهتری دست یافته اند. ضمن اینکه گروه آمادهسازی و گروهی که ۴ جلسه دو ساعته بازخورددهی بهره مند شده بودند، تغییرات مثبتتری را در بین کلیه این گروهها نشان داده اند. این یافته ها به شکل گیری پرسشنامه آمادهسازی انجامید که از آن برای سنجش زوجین بهره گرفته میشود.
۲-۲-۸-۵-۱اهداف برنامه آمادهسازی/غنیسازی السون
برنامه آمادهسازی/ غنیسازی السون دارای شش هدف است که هر یک از این اهداف دارای یک تمرین جداگانه است. این شش هدف از این قرار هستند:
کمک به زوجین در شناسایی و تکیه نمودن بر نقاط قوت رابطه و شناسایی حیطه هایی از رابطه که مشکلزا بوده یا نیازمند برنامههای غنیسازی می باشد.
آموزش مهارتهای جرات ورزی و گوش دادن فعال به زوجین به منظور ارتباط موثرتر در زمینه موضوعات مهم
حل موضوعات مشکل زا با بهره گرفتن از الگوی دهگانه ی حل تعارض.
کندوکاو در مورد موضوعات مربوط به خانواده اصلی با بهره گیری از نقشه زوجین و خانواده.
طرح ریزی برنامه ای برای نیل به اهداف فردی و زوجی و خانوادگی.
طراحی یک طرح مالی و بودجه و عملی کردن آن.
برنامه آمادهسازی/غنیسازی شش تمرین را برای کمک به زوجین در دستیابی به این اهداف طراحی نموده است. که هدف از آنها تشویق زوجین به همیاری و برنامهریزی با یکدیگر برای مواجهه با موضوعات مهم میباشد(السون و السون،۱۹۹۹).
۱- در میان گذاشتن نقاط قوت و رشد
۲- تهیه لیست آرزوها برای تقویت جرات ورزی و گوش دادن فعال
۳-انجام دادن ده گام حل تعارض زوجی
۱-زمان و مکانی برای گفت و گو اختصاص دهید.
۲-مشکل یا اختلاف نظر موجود را تعریف کنید.
۳-هر کدام از شما چه تاثیری در مشکل داشته اید(چه کمکی به حل آن کردهاید).
۴-در گذشته چه تلاشهایی برای حل مشکل کردهاید که موفقیت آمیز نبوده است.
۵-در ذهن خود به دنبال تمام راه حل های ممکن بگردید و فهرستی از آنها تهیه کنید.
۶-راه حلهای ممکن را بیان و ارزیابی کنید.
۷-با توافق یکدیگر یکی از راه حلها را انتخاب کنید.
۸-هر کدام از شما برای راه حل فوق چه باید بکنید.
۹-جلسه دیگری ترتیب دهید و پیشرفتتان را ارزیابی کنید( اگر پیشرفتی نداشتید گام های ۵ تا ۸ را دوباره با انتخاب راه حل دیگر تکرار کنید)
۱۰-به یکدیگر برای کمک به راه حل جایزه بدهید.
۴-کشف کندو کاو در مورد موضوعات مربوط به خانواده اصلی با بهرهگیری از نقشه زوجین و خانواده
۵-تعیین اهداف شخصی، زوجی و خانوادگی
۶-برنامه مالی و بودجه ای شامل: