همچون گرفتن اجرت و دستمزد یا آموزش و گوش فرا دادن به آن یا خرید و فروش کنیز خواننده که همه اینها در عصر خلفای اموی و عباسی چنین متعارف بوده که زنهای نامحرم در مجالس مردان با اشعار و سخنانی زشت و باطل، و همراه با سازهائی نظیر عودها و نی ها و امثال اینها آوازه خوانی می کردند.
آری! حرمت غناء اختصاص به اینها دارد نه غیر اینها چنانچه قول امام (ع) هم در جواب [آن مرد که عرضه داشت من کنیز خواننده ای را می خرم تا با خوانندگیش مرا سرگرم سازد، به نظر شما چطور است؟ حضرت فرمود:عیبی ندارد، زیرا مردهای نامحرم که بر او وارد نمی شوند]
«اشعار به این بیان ما دارد»[۱۶۰]
مرحوم فیض کاسانی پس از ذکر عبارت «استبصار» می فرماید:
«بنابراین شنیدن غناءیی که متضمن اشعاری است که: بهشت و دوزخ را بیاد انسان میاندازد و یا به سوی آخرت تشویق می کند و یا توصیف کننده نعمات پروردگار جبارند و یا متذکر عبادات و ترغیب کننده در خیرات و زهد در فانیات و امثال اینها عیبی ندارد، کما اینکه آنچه در حدیث (من لا یحضره الفقیه) آمده اشاره به این مطلب دارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
آنجا که امام (ع) فرمود [بهشت را به یاد تو می اندازد].
و علت اینکه می گوئیم این خوانندگیها که متضمن محاسن مذکور است عیبی ندارد، به خاطر این است که همه این ویژگی ها ذکر و یاد خدای سبحان می باشد.
و چه بسا پوستهای بدن کسانیکه از پروردگار خویش در هراسند را به حرکت می آورد و دلهایشان را نرم می سازد.
خلاصه پوشیده نیست که اهل عقل بعد از شنیدن این اخبار غناء حق را از غناء باطل بروشنی تشخیص می دهند.
و البته اکثر آوازهائی که متصوفه در محافل و مجالسشان می خوانند از قبیل غناء باطل است»[۱۶۱]
۲- نظر شیخ طوسی:
شیخ الطائفه أبی حعفر محمد بن الحسن بن علی الطوسی در کتاب «استبصار» می گویثد:
«نظر ما در مورد این اخبار این است که اگر در آوازی سخنان باطل و آلات موسیقی از قبیل عودها و نیها و امثال اینها بکار گرفته نشود در این صورت اشکالی ندارد، بلکه اگر خواننده ای در عروسیها، هنگام همراهی عروس به خانه شوهر، اشعار و گفتاری که دور از ناسزاگوئی و حرفهای چرند است، بخواند باز هم اشکالی ندارد، اما اگر غیر از اینها باشد یعنی محتوای آواز را اشعاری پوچ و باطل تشکیل بدهد و نیز با دیگر انواع سازها همراهی گردد اعم از اینکه در عروسی باشد یا غیر عروسی در این صورت چنین آوازی اصلاً جایز نیست»[۱۶۲]
۳- نظر محقق سبزواری:
محقق سبزواری در کتاب «کفایه» دو دسته روایات را به دو صورت جمع کرده است.
صورت نخست: در مورد آن دسته از روایاتی که دلالت بر مذمت غناء در قرائت قرآن دارند می فرماید: «این روایات به قرائت قرآنی نظر دارند که به صورت لهوی باشد یعنی قاری به سبک آهنگهای فاسدی که خاص اهل فسق و فجور است آیات الهی را تلاوت نماید».
صورت دوم: دومین صورت آنست اخبار مربوط به منع غناء به آن دسته از غناهائی که در زمان خلفای بنی امیّه و بنی العباس شایع بوده است حمل می شود.
غناء هائی هم که در زمان ما شایع است و رواج دارد غناء به طریق لهو است؛ یعنی اینگونه است که کنیزهای خواننده و دیگران در مجالس اهل فجور و خمور بری مردهای نامحرم به همراهی آلات موسیقی، مستهجن ترین و باطل ترین آوازها را می خوانند.
اگر حرمت غناء (آواز لهوی) در غیر قرآن اجماعی باشد، ما هم آنرا می پذیریم، والّا در غیر این صورت حکم آن تحت اصالت الاباحه باقی می ماند.[۱۶۳]
نظر شیخ انصاری:
مرحوم شیخ انصاری می فرماید: آنچه ما از روایات دریافته ایم این است که دو نوع از غناء در روایات مورد اشاره قرار گرفته است.
۱- غنائی که زنهای آوازه خوان برای انجام آن به مجلس دعوت می گردیده اند که در آن مجالس مردان نیز بر زنان داخل شده اختلاط بین زن و مرد حاصل می گردیده.
۲- نوع دیگر: غنائی که توسط زنهای آوازه خوان در مجالس تحقق می یافته که اختصاصاً زنان حاضر بوده و دخول مردان بر زنان واقع نمی شده، یعنی مجالس حالت اختلاط و اشتراک بین زن و مرد را نداشته است.
۳- و مورد سوم آن صدائی است که خود لهو باشد، و لکن مقارنت با امر حرام خارجی همچون دخول مردان در مجالس زنان نیز نداشته باشد.[۱۶۴]
نظر شیخ بهائی:
علم موسیقی علمی است که بوسیله آن آوازها و طرز بوجود آوردن آنها و احوال مختلف و چگونگی لحنها و تهیه آلات موسیقی شناخته می شود و موضوع این عمل صوت است از آن نظر که در نفس تأثیری بوجود می آورد و دارای ترتیب مخصوص است. نغمه آوازی است که چندی درنگ میکند و الحان مختلف آن همانند حروف الفاظند. ایقاع در موسیقی عبارت از زمانی است که آواز در آن خوانده می شود. آموختن و تعلیم موسیقی از نظر شرع مانعی ندارد و بسیاری از فقها مهارت ویژه ای در این علم داشتند، در عین حال شریعت مطهره از عملی کردن آن جلوگیری کرده است و کتاب هایی که در این علم تدوین شده مفید امور علمیه محض است و آن کسی که در موسیقی بهره ای برخوردار است آوازها را از آن نظر که عموماً مسموعند تصور می کند موسیقی از نسبت به اصطکاکات فلکی بوجود آمده بدیهی است این عقیده از جمله رموز موسیقی است وگرنه اصطکاکی از افلاک وجود ندارد و صدایی از آنها بگوش نمیرسد.[۱۶۵]
نظر امام خمینی:
امام خمینی در کتاب «تحریر الوسیله » مینویسد:
مقصود از غناء صدای خوب نیست، بلکه غناء عبارتست از کشیدن صدا و بالا و پایین کردن- چه چه زدن- با کیفیت خاص که رامشگر شادی آور- و طرب انگیز بوده و مناسب با مجالس لهو و محافل طرب و آلات لهو و ملاهی باشد
و فرقی نمیکند که این غناء در کلام باطل یا در کلام حق بکار رود و با آن قرآن و دعا مرثیه و غیره و یا شعر و یا نثر خوانده شود، بلکه در اینگونه موارد عقاب آن چند برابر میشود.
آواز- غنای- زنهای خواننده در عروسیها استثناء شده و این بعید نیست. و احتیاط واجب آنست که به هنگام بردن عروس به خانه شوهر و مجلسی که برای قبل و بعد آن مهیا شده است اکتفا شود نه هر مجلسی، بلکه احتیاط مستحب اجتناب بطور کلی است[۱۶۶]
امام خمینی، در کتاب(مکاسب محرمه) خود می فرماید:
«ای بسا آن نسبتی که به محدث کاشانی و فاضل خراسانی صاحب کفایه دادهاند که آن بزرگان، حرمت اصل غنا را انکار کرده اند و حرمت را به لواحق و مقارنات آن اختصاص دادهاند: مثل اینکه مردان بر زنان وارد شوند یا با آلات موسیقی همراه گردند و امثال این دو و سپس طعنهای ناشایستی بر آن دو عزیز وارد ساخته اند در واقع نبستی خلاف است، زیرا ظاهر عبارات آنها این است که غناء بر دو قسم است:
حق و باطل، سپس غناء و حق، خوانندگی با اشعاری است که متضمّن یادآوری بهشت و جهنم و تشویق کننده بسوی دار قرار (آخرت) باشد.
و غناء باطل، آن نوع از غناء متعارف در مجالس اهل لهو، همچون مجالس بزمی بنی امیه و بنی العباس می باشد. [۱۶۷]
نظریه سیدمحمدحسین بهشتی
آوازه خوانی حرام نیست و هر نوازندگی حرام نیست، آن نوع از آوازه خوانی و آن نوع از نوازندگی که شنونده یا حاضران در یک مجلس را به گناه میکشاند و اهتمام آنها را به رعایت قوانین پاکی و تقوی ضعیف میکند و اراده آنها را برای نگاه نکردن و به گناه آلوده شدن سست میکند و آنها را به شرکت در فساد و گناه تشویق میکند، این نوع موسیقی حرام است.
اما اگر آوازه خوانی یا حتی موسیقی است که این اثر را ندارد حرام نیست.[۱۶۸]
نظر آیت الله سیدعلی خامنهای رهبر معظم :
در مورد موسیقی، باید اعتراف کنم هنوز در این مسئله ما آن پاسخ روشن و کامل را نداریم، لااقل من ندارم در گذشته (والان نیز برآن عقیده هستم) روی این جمله تکیه میکردیم که آهنگ مخصوص مجالس لهو گناه و حرام است.. آن وقتها ما فکر میکردیم که آهنگهای ترانهای، مخصوص مجالس لهو است… اما دستگاه ها فرض کنیم دستگاه شور یا ابوعطا یا همایون و امثال آن چطور؟ همه کسانی که حنجره آنها یک نوایی را بیرون داده با یکی از همین دستگاه های دوازده گانه بوده است پس این حرام نیست، و اصلاً موسیقی همین آهنگها و ریتمهای مخصوص است اینها حرام نیست مگرآنکه باز در لابلای آن یک چیزی بگنجاند که آن حرام باشد( مثل چه چهها و غلتهای خیلی زیاد[۱۶۹]
سوال بعدی که دانشگاه تهران از ایشان شد عبارت از این که: هنوز موضع مشخصی در مورد موسیقی در جامعه اسلامی اتخاذ نشده است و نحوه برخورد از سوی مسئولین و آیات عظام در این مورد متفاوت است، چرا؟
پاسخ: این از آن اشکالات کاملا وارد است و من تصدیق میکنم که ما خیلی زودتر از این بایستی تکلیف موسیقی را روشن میکردیم. البته من یک جمله به شما بگویم، آن چیزی که در اسلام حرام است غناء است نه موسیقی، موسیقی هر آهنگ و صدایی است که از حنجره یا وسیلهای به یک شکل حساب شده بیرون میآید اما آن چیزی که حرام است نوع خاصی از موسیقی است که غناء باشد علت اینکه نظرات مختلف است این است که ما در مورد غناء آیات و روایات صریح که مشخص کند غناء چگونه چیزی است نداریم، لذا استنباط فقهی از غناء متفاوت است.
مثلاً مرحوم آیت… بروجردی معتقد بودند غناء آن چیزی است که مخصوص مجالس لهو باشد یعنی آن آهنگها و آوازهایی که فقط در مجالس لهو و خوشگذرانی خوانده میشود حرام است و لو اینکه در بیرون مجالس لهو خوانده شود و ما آن زمان که مرحوم آیت بروجردی حیات داشتند این را تطبیق میکردیم با آن آهنگها و ترانههایی که در آن وقت معمول بود اینها را قدر مسلم از غناء میدانستیم ولی موارد دیگر مسلم نبود اما در مواردی که شبهه وجود داشته باشد که آیا این مثلاً غناء هست یا غنا نیست، طبق اصطلاح علمای اصول این شبهه مفهومی است و در شبهه مفهومی بیشتر بزرگان و علمای علم اصول برائت جاری میکنند یعنی هر جا که ما شک داریم که آیا این غناء هست یا نه.[۱۷۰]
آیت الله خامنهای در مورد «ساز» در کتاب «هنر» میفرمایند:
چون ساز در مجموعه سرود، حکم نمک طعام را دارد و لذا نباید زیادی بکار برود اثر اصلی متعلق به نفس انسان است و این نفس انسانهاست که آن تاثیر اساسی و مضمون همه کس فهم را دارد[۱۷۱].
گفتار دوم: دلایل و مستندات حلیت موسیقی
فقهای برای حلیت موسیقی به دلایلی استناد جستهاند که عبارتنداز:
بند اول: انصراف
این نظر را مرحوم فیض کاشانی اقامه داشته است که خلاصه آن چنین است