۲-۵-۱ سختافزار
منظور از خرابیهای سختافزاری بروز خطاهای پایدار در شبکه پوشیدنی است. این گونه از خرابیها کارائی شبکه را کاهش می دهند حتی ممکن است منجر به غیر قابل استفاده شدن زیرساخت ارتباطی شوند. بنابراین باید تکنیکهای پیشگیری از خطا، کشف خطا، جداسازی خطا، تعیین هویت خطا و بازیافت خطا، بررسی و اعمال شوند. در یک شبکه پوشیدنی سنسور از جمله مهمترین قسمت های سختافزاری میباشد. اهمیت کشف و جداسازی سنسورهای معیوب در پژوهشهای زیادی مورد توجه قرار گرفته است. برای این منظور میتوان مراجع[۵۸]، [۵۹] و [۶۰] را ملاحظه کرد. مهمترین مؤلفه در شبکه های پوشیدنی سنسور است، از اینرو قابلیت سیستم به شدت به عملکرد سنسورها وابسته است.به ازای هر سنسوری که معیوب می شود، در شبکه یک نقطهی کور پدیدار می شود که یک ناحیه یا فعالیت مهم را پوشش نمیدهد. بنابراین این امکان وجود دارد که سیستم رویدادهای مهم را از دست بدهد [۶۱]. سنسورها در محیطهای عملیاتی، از مشکلات و خطراتی رنج میبرند، که دلیل این خطرات طبیعت سنسورها است. تعدادی از خطرات که ممکن است باعث عدم کار سنسورها شوند عبارتند از: ۱- آسیب دیدن ناگهانی سنسور ۲- به پایان رسیدن طول عمر باتری ۳- وجود اشتباهات برنامهنویسی در سنسورها ۴- گاهی مکانِ سنسورها، نقاط کور و نواحی غیر پوشش دارند که حیاتی است. ۵- مختل شدن ارتباط سنسورها به سبب تداخل الکترومغناطیسی ۶- کنترل و یا معیوب شدن سنسورها توسط عاملهای غیرمجاز [۶۱].
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۲-۵-۱-۱ کشف و جداسازی سنسورهای معیوب
به منظور دستیابی به تحمل خطا در شبکه های پوشیدنی یکی از بنیادیترین کارها کشف و جداسازی سنسورهای معیوب است. در ادامه روشهای مختلف برای شناسایی سنسورهای معیوب توضیح داده میشوند.
رویکرد مقایسه: یک رویکرد عیبیابی کارا، برای تشخیص خطاهای نرم و سخت است. در رویکرد مقایسه، یک کار مشترک به دو گره اختصاص داده می شود و نهایتاً نتایجشان با هم مقایسه می شود. خروجی این آزمایش می تواند صفر(مطابقت نتایج) و یا یک (عدم تطابق نتایج) باشد، لذا این خروجی مبنایی است برای شناسایی گرههای معیوب [۶۲].
به عنوان یک مثال از این رویکرد در [۶۲] یک پروتکل self-diagnosis توزیع شده پویا برای شناسایی گرههای معیوب پیشنهاد شده است. پروتکل مذبور از رویکرد مقایسه استفاده می کند و شامل سه فازِ آزمایش، گردآوری و پخش است. در فاز گردآوری، هر گره سیار نتایج کارهای محول شده به همسایگانش را گردآوری می کند. سپس به منظور عیبیابی، این نتایج را با هم مقایسه می کند تا گرههای معیوب و سالم مشخص شوند. سرانجام، در فاز پخش، همه اطلاعات عیبیابی، از طریق شبکه برای همه گرهها ارسال می شود تا هر گره، یک دید کلی از وضعیت شبکه داشته باشد. هدف این پروتکل این است که به گرههای fault-free اجازه دهد که وضعیت خطای کل گرههای شبکه را شناسایی کنند.
نظارت بر وضعیت گره:در سیستمهای پوشیدنی با نظارت کردن به وضعیت هر گره میتوان خطاها را شناسایی و مکان یابی کرد. با نظارت کردن به وضعیت هر گره مشخص می شود که گره در وضعیت فعال قرار دارد یا غیر فعال. میتوان از دو مؤلفهی کلیدی یعنی میزانِ انرژی باتری و تداخل برای تشخیص وضعیت گرهها استفاده کرد [۵۹] .
شناسایی بر اساس جابجایی و انرژی مصرفی: یک مکانیزم برای کشف گره معیوب است [۵۸]. حالت اول این روش بدین صورت است که گره ناظر بر عضو، هیچ دادهای را تولید و مخابره نمیکند، لذا با کنترل انرژی گره مشخص می شود که گره اصلاً کار نمیکند و خراب است. حالت دوم این روش بدین صورت است که گره ناظر مدام در حال تولید و مخابرهی داده است. در این حالت با کنترل انرژی گره فعالیت گره بیش از حد نرمال تشخیص داده می شود و چنین استدلال می شود که گره معیوب است.
از جمله چالشهای این روش این است که قرائتهای گرههای سنسور، از اعضای بدن برای حرکات مختلف، ممکن است جابجایی و انرژی مصرفی یکسانی نداشته باشند. به عنوان مثال حالتی را در نظر بگیرید که فرد کنترل شده، در حال نواختن گیتار است. او مدام در حال تکان دادن دستانش است در این حالت سنسورهای نصب شده بر دستان او جابجایی زیادی را نشان می دهند لذا با کنترل انرژی مصرفی این سنسورها به دلیل فعالیت بیش از حد نرمالِ گرهها، چنین پنداشته می شود که سنسورهای کنترل کننده دستان، خراب میباشند. اما این سنسورها سالم هستند و داده های درستی را مخابره می کنند. در این سناریو سنسورهای کنترل کننده پاها دادههایی را تولید و مخابره نمیکنند. لذا با کنترل انرژی این سنسورها چنین تشخیص داده می شود که گرهها اصلاً کار نمیکنند و خراب هستند که این تشخیص نیز اشتباه میباشد.
استفاده از داده های جمعآوری شده: روش دیگر به منظور شناسایی گرههای معیوب است؛ روش کار به این طریق است که اگر داده های گردآوری شده توسط یک سنسور از حد پایین و حد بالای آستانه تجاوز کند [۶۳]، آن گره سنسور معیوب است. فرایند شناسایی و جداسازی گرههای حسگر معیوب، براساس داده های جمعآوری شده بخصوص هنگامی که گره سنسور داده های اشتباهی را تولید و مخابره می کند یک مسئله چالشدار است.
به عنوان مثال حالتی را میتوان در نظر گرفت که گره سنسور معیوب است و بجای داده های درست، داده های اشتباه و غلطی را از بدن دریافت می کند. ولی به دلیل اینکه داده های گردآوری شده از حد آستانه تجاوز نکرده اند، سیستم معیوب بودن سنسور را تشخیص نمیدهد و داده های اشتباه را مخابره می کند. که این کار می تواند باعث تفسیر نادرست از فعالیت شخص تحت نظارت شود. لذا با توجه به مطالب ذکر شده میتوان نتیجه گرفت که اگر چه استفاده از حد آستانه به منظور کشف گره معیوب در برخی از سیستمها پیشنهاد می شود ولی این روش به تنهایی کافی نیست.
روش دستهبندی گرههای مجاور: دیگر روش برای کشف گرههای معیوب میباشد [۵۸]. در این روش قرائتهای گرههای مجاور تقریباً برابر و مشابه میباشند. روش کار بدین صورت است که قرائتهای گرههایی که در یک دستهبندی قرار دارند با هم مقایسه میشوند که اختلاف بیش از اندازه این قرائتها نشان دهنده وجود سنسورهای معیوب در دستهبندی است. این روش در سیستمهایی که شامل تعداد زیادی گره میباشند، به خوبی جواب میدهد، این در حالی است که در BSNها تعداد سنسورها اندک میباشد. در مسائل کشف خطا کم بودن تعداد گرههای مجاور، یک چالش مهم است[۵۸]. به بیانی دیگر در محیطهایی مانند BSNها که تعداد سنسورهای کمی وجود دارد، دقت کشف کاهش مییابد. کار [۵۸] این مسئله را مورد مطالعه قرار داده است.
به علاوه یافتن همسایگان صحیح برای تضمین داده ها به منظور کاهش هشدارهای غلط، دیگر چالش است [۵۸] . به عنوان مثال شرایطی را در نظر بگیرید که بر روی هر کدام از دستان شخص کنترل شده، یک سنسور نصب شده و هر دوی این سنسورها به عنوان گرههای مجاور در نظر گرفته میشوند و در یک دستهبندی قرار داده میشوند. حال حالتی را در نظر بگیرید که این فرد با خودکارش در حال نوشتن یک متن است. در این حالت علیرغم اینکه هر دو سنسور به عنوان سنسورهای مجاور در یک دستهبندی قرار گرفتهاند، قرائتهای سنسورهای هر دو دست با هم اختلاف زیادی دارند. لذا اینگونه استنتاج می شود که یکی از سنسورها معیوب است اما اینگونه نیست. بنابراین عملکرد این روش به یافتن همسایگان صحیح بستگی دارد.
۲-۵-۲٫نرمافزار
نرمافزار در سیستمهای کامپیوتری یک نقش کلیدی را ایفا می کند. به واقع محاسبات پوشیدنی همانند سایر سیستمهای کامپیوتری برای انجام عملیات نیازمند نرمافزار میباشند. الگوریتمها و روشهای نرمافزاری مختلفی به منظور تحمل خطا در شبکه های پوشیدنی وجود دارد که در ادامه به آنها پرداخته می شود.
کیفیت داده: از جمله مباحث کلیدی در بخش نرمافزار میباشد. موضوع کیفیت داده ها یک موضوع قدیمی است که در سیستمهای جدید امروزی از جمله سیستمهای پوشیدنی ابعاد جدیدی پیدا کرده است. بطور کلی روشهای مختلف بررسی کیفیت داده ها، به سه دستهی الف)روش ساختارگرا(syntactic) ب)روش نشانهگرا(semantic) ج)روش عملگرا(pragmatic) تقسیم میشوند.
در روش ساختارگرا بیشتر به ساختار داده ها توجه می شود. در روش نشانهگرا برای کیفیت داده چهار معیار ۱-کامل بودن ۲-صحیح بودن ۳-مبهم نبودن و ۴-معنادار بودن، در نظر گرفته می شود. در واقع در این روش دنیای واقعی حوزه مورد بررسی نامیده می شود که سیستم اطلاعاتی یک تصویر از دنیای واقعی است. هر چقدر که تصویر دنیای واقعی بهتر باشد داده ها با کیفیتتر هستند. اما در روش عملگرا برای کیفیت داده شش معیار ۱-مرتبط بودن ۲-به موقع بودن ۳-دقت ۴-در دسترس بودن ۵-مقایسهپذیری و ۶-انسجام، در نظر گرفته می شود.
معیارهای کیفیت داده | تعریف |
کامل بودن | هر پدیده موجود در دنیای واقعی فقط باید توسط یک داده نمایش داده شود. |
صحیح بودن | دادهی سیستم اطلاعات دو پدیده دنیای واقعی را همزمان تفسیر نکند. |
مبهم نبودن | نباید دو پدیده از دنیای واقعی توسط یک داده نمایش داده شود. |
معنادار بودن | هر دادهی سیستم اطلاعاتی حداقل یک پدیده دنیای واقعی را به تصویر بکشد. |
جدول ۲-۴٫ معیارهای کیفیت داده در روش نشانهگرا
معیارهای کیفیت داده | تعریف |