-
- عدم ترجیح یک قرائت خاص
یکی دیگر از کاستی هایی که در بحث قرائت در تفسیر منهج الصادقین به چشم می خورد این است که ملا فتح الله کاشانی در برخی موارد به نقل قرائت ها اکتفا کرده و قرائتی را بر قرائت دیگر ترجیح نمی دهد. به عنوان مثال در آیه (فَانظُرْ إِلَى آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ کَیْفَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا)[۲۵۱] «پس به آثار رحمتخدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده مىگرداند.» ملا فتح الله کاشانی می نویسد:«ابن عامر و حمزه و کسایى و حفص (آثَارِ رَحْمَتِ اللَّهِ) جمع می خوانند یعنى نشانه هاى رحمت الهى»[۲۵۲] وی فقط به ذکر قرائت ها می پردازد و به نتیجه گیری که کدام قرائت بر دیگری رجحان دارد اشاره نمی کند از این موارد نیز در تفسیر منهج الصادقین زیاد به چشم می خورد. شاید بتوان دلیل این عمل ملا فتح الله کاشانی را آنچه در مقدمه تفسیر ذکر کرده دانست، وی در مقدمه تفسیرش بیان می کند به علّت این که بحث از قرائت مفید حال عوام نمی باشد و از طرفی وی این تفسیر را برای توده مردم تالیف کرده، از این رو از غور در بحث قرائت خودداری کرده است و متعرض قرائات دیگر نمی شود.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
-
- معتبر دانستن تمامی قرائت های سبعه
یکی دیگر از کاستی های ملا فتح الله کاشانی در بحث قرائت معتبر دانستن تمامی قرائت های سبعه است وی در مقدمه تفسیرش این چنین می نویسد: «… تفسیرى از آن انتخاب نماید که مبتنى باشد بر حل معانى قرآن بر طبق قرائت سبعه که مسلم الثبوت و مجمع علیه جمیع موافق و مخالف است…»[۲۵۳] وی تمامی قرائت های سبعه را درست و مورد قبول تمام علمای شیعه و اهل سنت می داند و این دیدگاهی نادرست در بحث قرائت می باشد چرا که همان گونه که قبلا نیز اشاره شد و در روش شناسی تفسیر قرآن نیز بیان شده است قرآن با یک قرائت بر رسول خدا نازل شده و آن حضرت نیز آن را با همان قرائت بر توده مردم تلاوت کرده و قرائت حقیقی قرآن، همان قرائت است. بنابراین در موارد اختلاف قرائت، اگر راهی برای شناخت و تعیین آن قرائت باشد، قرآن را فقط باید با آن قرائت خواند و تفسیر کرد و اگر راهی برای شناخت و تعیین آن نباشد، طبق قاعده ای که در روش شناسی تفسیر بیان شده است، نمی توان معانی مختلف آیه طبق قرائت های مختلف را معتبر و مراد خدای متعال دانست.[۲۵۴]
فصل چهارم: توجه به مفردات و تبیین آن ها
قدم اول در فهم سخن هر گوینده ای، آشنایی مخاطب با مفردات و تک تک کلمات به کار رفته در سخن اوست. در زبان عربی که زبان قرآن نیز هست با توجه به گستردگی واژگان ربان عربی دقت در واژه شناسی تاثیر بسزایی در شناخت آن زبان و درنتیجه فهم و تفسیر صحیح قرآن دارد، از این رو مفسّر قرآن کریم باید مفاهیم مفردات قرآن – حتی معانی حروف آن- را به خوبی بداند و با توجه به مفاهیم مفردات آن به تفسیر قرآن بپردازد.
راغب اصفهانی در مفردات الفاظ قرآن در این باره می نویسد: «نخستین دانش مورد نیاز یک مفسّر علوم لفظی است و از میان علوم لفظیه تحقیق درباره کلمات قرآن از همه مهم تر است. نیاز مفسّر به تفسیر واژه های قرآن همانند نیاز بنّا به خشت خام در ساخت بنا است. کسی که می خواهد قرآن را تفسیر کند اول باید معانی واژه ها را بداند و گرنه نمی تواند قرآن را تفسیر کند.[۲۵۵]»
زرکشی در کتاب البرهان فی علوم القرآن اقدام به تفسیر بدون آشنایی به لغت را جایز نمی داند و از مالک بن انس نقل می کند که گفته است: «به هیچ شخص غیر عالم به لغت عربی اجازه نمی دهم، قرآن را تفسیر کند، مگر این که او را عقاب کنم.[۲۵۶]»
شناخت واژگان و توجه به مفردات قرآن کریم تا جایی اهمیت دارد که شایسته است آن را به عنوان اولین قاعده از قواعد تفسیر برشمرد، چرا که شناخت صحیح واژگان است که سبب می شود مفسّر بتواند قرائتی را بر سایر قرائات ترجیح دهد که این را می توان از کلام دانشمندان علوم قرآنی در بیان معیار های تشخیص قرائت صحیح فهمید. به عنوان مثال ابن جزری اولین معیار تشخیص قرائت صحیح را تطابق با قواعد زبان عربی بیان می کند و این که مفسّر باید مفاهیم واژگان قرآن را بداند تا تطابق آن ها را با زبان عربی تشخیص دهد.
منظور از شناخت واژگان که در این جا مطرح است فهم معانی کلمات قرآن در عصر نزول و سیر تطور آن ها در طول زمان و همچنین توجه کردن به همه معانی واژگان اعم از معنای حقیقی، مجازی و تشخیص و تفکیک معنای حقیقی از معنای مجازی و ترجیح و تعیین معنای مورد نظر در عصر نزول با عنایت به قرائن موجود است.
۱- راه های شناخت معانی مفردات قرآن
۱-۱- قرآن کریم
از آن جا که قرآن کریم ثابت ترین متن عربی متعلق به دوره نزول است، باید آن را به عنوان مهمترین منبع برای کشف معانی مفردات خودش دانست. چرا که در بسیاری موارد با توجه به سیاق و دیگر قراین می توان یه معنای دقیق واژه پی برد حتی در برخی موارد با توجه به سیاق می توان از یک معنا که مورد تایید سیاق نیست- هرچند مورد تایید منابع لغوی باشد- به معنای مطلوب سیاق پی برد. یکی دیگر از کارکرد های قرآن در شناخت مفردات، بیان معانی متعدد برای واژه است، به عنوان مثال واژه ضلال در قرآن به معانی مختلف از جمله گمراهی[۲۵۷] انحراف از حق[۲۵۸]، فراموش کردن[۲۵۹] و …. به کار رفته است.
۱-۲- روایات پیامبر۹و امامان معصوم::
یکی از راه های مهم کشف معانی مفردات قرآن روایات منقول از پیامبر۹و امامان معصوم:است، چرا که یکی از ابعاد روش تفسیری اهل بیت:اهتمام ویژه ایشان به واژه های غریب و نامانوس است، از این رو باید از روایات ایشان به عنوان منبع مهم معنا شناسی واژگان قرآن استفاده کرد. روایات منقول از این بزرگوران علاوه بر اینکه به عنوان بخشی از فرهنگ مردم عصر نزول به شمار می آید و می توان از آن ها برای پی بردن به معنای واژگان استفاده کرد، یک ویژگی منحصر به فرد دارد که در سخن دیگران از جمله صحابه و فرهنگ مردم عصر نزول دیده نمی شود و آن اینکه ایشان معلم و مبین قرآن و راسخ در علم هستند، از این جهت از سخنان ایشان می توان کارکردهای مهمتری را در زمینه معنا شناسی واژگان قرآن به دست آورد. از آن جمله می توانیم از سخنان ایشان به معنای مقصود از واژه قرآن پی ببریم به عنوان مثال در آیه (التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدونَ)[۲۶۰] «[آن مؤمنان] همان توبهکنندگان پرستندگان سپاسگزاران روزهداران رکوعکنندگان سجدهکنندگان»، که (سائحون) از ماده سیح است؛ در منابع لغوی به معنای سیر و سیاحت آمده است[۲۶۱] در قرآن نیز به همین معنا آمده است[۲۶۲] اما این معنا با سیاق آیه فوق سازگار نیست و پیامبر۹در روایتی منظور از (سائحون) در آیه فوق را به «روزه داران» معنا کرده است[۲۶۳] و بدون روایت مذکور فهم این معنا برای مفسّران ممکن نیست.
۱-۳- فرهنگ عامه عصر نزول
قرآن کریم به زبان جامع که همان زبان عرف عمومی جامعه خودش با ویژگی های خاص می باشد، نازل شده است. قرآن در برخی آیات خود را با وصف عربی، توصیف کرده است.[۲۶۴] برخی نیز با استدلال به آیه کریمه (وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ)[۲۶۵] «و ما هیچ پیامبرى را جز به زبان قومش نفرستادیم» مدعی شده اند که قرآن تنها به لغت و لهجه قریش که قوم پیامبر۹هستند، نازل شده است. اما یکی از دانشمندان معاصر علوم قرآنی[۲۶۶] با دلایلی این ادعا را رد کرده و بیان می کند که قرآن در قالب فصیح ترین عبارات زبان عربی نازل شده است و برای فهم و تفسیر قرآن کریم باید مفاهیم کلمات بر حسب فصیح ترین لغات عرب، شناسایی شود و آیات کریمه بر مبنای آن تفسیر گردد.[۲۶۷]
با توجه به مطالب فوق روشن می شود که برای فهم قرآن باید معانی زمان نزول را مد نظر قرار دهیم چرا که زبان حقیقتی جاری و سیال است و به مرور زمان در اثر آمیختگی با فرهنگهای دیگر، عرفی شدن و مسامحه در معنای دقیق کلمات، دستخوش تحولات و تغییراتی میشود و ممکن است واژه ای در طول زمان معانی حقیقی و مجازی زمان نزول را از دست داده و معانی حقیقی و مجازی تازه ای پیدا کند. برخی از واژگان قرآن نیز از این آسیب در امان نبوده و معنای عصر نزول آنها بر اثر عوامل مذکور دستخوش تحول شده و از آن معنا فاصله گرفته اند. ابناثیر در این زمینه مینویسد: «با تشرّف غیرمسلمانان به اسلام، زبان عربی به دلیل اختلاط با سایر زبانها در گذر زمان متحول گشت؛ دستهای از الفاظ که معانی آنها در عصر نزول معروف و با ذهن مأنوس بود، برای توده عرب نا آشنا و بیگانه شد و روز به روز غرابت و ابهام معانی واژهها افزون گشت تا جایی که این غرابت و ابهام دامن خواص را نیز فرا گرفت»[۲۶۸]
فرهنگ مردم عصر نزول راهی برای به دست آوردن معنای واژه در آن زمان است. مقصود از فرهنگ نیز اشعار و نثر هایی است که از مردم معاصر پیامبر۹به دست ما رسیده است و مفسّر می تواند با مراجعه به منابع معتبر و اصیل لغوی[۲۶۹] به این فرهنگ ها دست یافته و معنای عصر نزول را با توجه به این فرهنگ ها کشف کند.
در مورد نثر باید گفت که چیز زیادی در این مقوله در دست نیست ولی شعر عرب به عنوان بخش مهمی از فرهنگ عصر نزول به شمار می آید و به جهت دارا بودن وزن، قافیه و آهنگ جذابیت بیشتری از نثر دارد به علاوه این که حفظ و به خاطر سپاری آن نیز از نثر آسان تر است. ابن عباس شعر عرب را دیوان عرب می دانسته و گفته است: «شعر دیوان عرب است؛ هرگاه لفظى از قرآن کریم که خداوند آن را به زبان عرب نازل فرموده بر ما پوشیده بماند به دیوان عرب مراجعه کرده و معنای آن را در شعر جستجو مىکنیم.[۲۷۰]» خود ابن عباس نیز از این شیوه برای فهم معنای واژگان استفاده کرده، مسائل نافع بن ارزق[۲۷۱]که ابن عباس در آنها به شعر عرب استناد و استشهاد کرده است نیز موید این مطلب است.
در هر حال باید گفت که فرهنگ عصر نزول در فهم معانی واژه ها در عصر نزول موثر است و مفسّر را در به دست آوردن معانی واژگان کمک می کند.
۱-۴- سخنان صحابه
سخنان صحابه نیز به جهت نزدیکی آنها به عصر نزول و ارتباط با پیامبر۹و نیز با توجه به اهمیت قرآن و محوریت آن در زندگی آنان، به عنوان یکی از راه های پی بردن به معانی واژگان قرآن است. هر چند ممکن است سخنان آنان مراد و مقصود خداوند از آیات نباشد، اما همین سخنان مفسّر را به معانی واژگان در عصر نزول راهنمایی می کند. این سخنان در آغاز به صورت شفاهی نقل شده اند اما از زمان تابعان به بعد در کتبی که به «غریب القرآن» معروف هستند، قسمتی از سخنان صحابه ذکر شده است. از این رو مفسّر می تواند برای دستیابی به معنای واژه از این سخنان نیز کمک بگیرد.
۱-۵- سخن لغت شناسان
یکی دیگر از راه های پی بردن به معنای واژگان سخن لغت شناسان است چرا که بسیاری از لغت شناسان هنگام معنا کردن واژه ای به کاربرد قرآنی آن نیز اشاره می کنند به ویژه کتب غریب القرآن[۲۷۲] که هدف اصلی مولفان آن ها روشن نمودن معنای واژگان قرآن است. درباره اقوال لغویان به جهت اجتهادی و استنباطی بودن بسیاری از سخنان آن ها، میان دانشمندان اختلاف نظر است که آیا حجت و معتبر است یا نه؟ برخی قول لغویان را به دلایلی از جمله به دلیل این که قول لغوی اطمینان آور نیست،حجت ندانسته اند و عده ای دیگر به دلایلی از جمله بنای عقلا بر اعتماد به خبر ثقه و رای خبره، نظر آنان را معتبر و قابل اعتماد دانسته اند[۲۷۳]. به نظر می رسد با توجه به تخصص لغویان سخنان آن ها در برخی موارد قابل اعتماد می باشد ولی باید در نظر داشت که اعتماد به همه سخنان آنان و پذیرش آن ها بدون تحقیق درست نیست[۲۷۴] . در این مورد بهتر است به کتبی مراجعه کرد که به عصر نزول نزدیک تر باشد، چرا که در آنها واژگان کمتر دستخوش تغییر شده اند ملاک هایی دیگری نیز در پذیرش اقوال لغویان مطرح شده است از جمله: مستند سخن گفتن، دقیق معنا کردن، در صدد تمایز معانی حقیقی و مجازی بودن، کامل تر و جامع تر بودن.[۲۷۵]
۲- توجه به وجود معانی مختلف در لفظ
زبان قرآن کریم همانند سایر زبان ها از کلماتی تشکیل شده است که دارای معانی مختلف است و مفسّر قرآن باید در هنگام تفسیر به همه این معانی توجه داشته باشد و با در نظر گرفتن همه این معانی معنایی که مراد خداوند متعال است را با بهره گرفتن از قراین موجود در کلام استخراج نماید. برای این منظور مفسّر باید به کتب دست اول لغت مراجعه کرده و همه معانی لفظ را از آنها استخراج نماید به عنوان مثال واژه «الفتنه» در معانی مختلفی از جمله امتحان، شرک، گمراهی، ظلم، رنج و عذاب،اختلاف آراء مردم،شگفت انگیزی، سوزاندن و …. به کار رفته است[۲۷۶] و مفسّر باید با توجه به قراین موجود در آیه معنای مورد نظر را که مراد خدای تعالی بیابد و قرآن را براساس آن تفسیر کند. چرا که در صورت غفلت یا نادیده گرفتن برخی از معانی، ممکن است همان معنای مورد غفلت، مراد خدای تعالی باشد و عدم توجه مفسّر به آن، مفسّر را دچار انحراف و اشتباه در آیه سازد.
۳- شناسایی معنای حقیقی و مجازی و فرق نهادن بین آن ها
هرگاه لفظی در معنایی که واضع از آن اراده کرده، به کار رود در معنای حقیقی به کار رفته است؛ به عبارت دیگر معنای حقیقی استعمال لفظ در معنای موضوع له آن است. هرگاه لفظ در معنایی غیر از آنچه واضع از آن اراده کرده است، به کار رود، در معنای حقیقی استعمال شده، به عبارت دیگر معنای مجازی یعنی به کار بردن لفظ در غیر معنای موضوع له آن.[۲۷۷]
یکی از نکاتی که در فهم صحیح قرآن کریم نقش مهمی دارد بازشناسی معنای حقیقی از معنای مجازی است. در این که قرآن مشتمل بر الفاظ حقیقی است هیچ اختلافی بین دانشمندان وجود ندارد اما در مورد وجود معنای مجازی در قرآن بین دانشمندان اختلاف است جمهور علماء بر وجود آن در قرآن معتقد هستند، ولى عدهاى آن را انکار کردهاند، از جمله: فرقه ظاهریه، و ابن القاص از علماى شافعى، و ابن خویز منداد از مالکیان. شبهه ایشان آن است که مجاز نظیر دروغ است، و قرآن از آن منزّه مى باشد، و متکلم به مجاز روى نمىآورد مگر در صورتى که عرصه حقیقت بر او تنگ شود؛ و این بر خداوند متعال محال است. اما این شبهه باطل مىباشد، و اگر مجاز از قرآن مىافتاد نیمى از زیبایى آن ساقط بود؛ زیرا که اهل بلاغت برآنند که مجاز بلیغ تر از حقیقت است، و اگر قرآن از مجاز خالى باشد باید از حذف و تاکید و تکرار قصهها و مانند این ها نیز خالى باشد.[۲۷۸]
برخی از مفسّران و دانشمندان علوم قرآنی فصل جداگانه ای در حقیقت و مجاز در کتب خود آورده اند.[۲۷۹]
بیشتر الفاظ قرآن کریم در معنای حقیقی بکار رفته اند مثلاً در آیه شریفه(إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَیْرِ اللّهِ)[۲۸۰] «[خداوند،] تنها مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که [هنگام سر بریدن] نام غیر خدا بر آن برده شده، بر شما حرام گردانیده است.» واژه های(الْمَیْتَهَ)، (الدَّمَ) و (لَحْمَ) در معنای حقیقی خود به کار رفته اند.
برخی از الفاظ قرآن کریم نیز دارای معنای مجازی هستند مثلاً در آیه شریفه (وَیَبْقَى وَجْهُ رَبِّکَ ذُو الْجَلَالِ وَالْإِکْرَامِ)[۲۸۱] « و ذاتِ باشکوه و ارجمند پروردگارت باقى خواهد ماند » واژه (وَجْهُ) که به معنی ذات است در معنای مجازی استعمال شده است.
بازشناسی حقیقت از مجاز در درک صحیح مفاهیم قرآن کریم نقش بسزایی دارد. میگویند: الفاظ اولاً و بالذات دارای معانی حقیقیاند مگر آن که قرینهای ما را از معنای حقیقی منع کرده و منصرف سازد. این قرائن را در اصطلاح «قرائن مانعه» یا «قرائن صارفه» می نامند.[۲۸۲]
اما اگر چنین قرائنی در دست نباشد، لفظ بر معنای حقیقی حمل می شود و در نظر گرفتن معنای مجازی برای لفظ سبب خطا و اشتباه در برداشت تفسیری مفسّر خواهد شد است.