کسانی که از مردم که تحت تاثیر تبلیغات دروغین از تشیع رویگردان بودند، با این سخنان با دید جدیدی به جستجو در باره واقعیات تشیع میپرداختند.
۵-۱-۳- نشر حقایق امامت اهل بیت (ع)
به علت خفقان و ظلم و جور دستگاه خلافت امویان و بنیعباس، خاندان پیامبر (ص) در زمانهای مختلف و با اشکال گوناگون در تنگنا و محدودیت قرار داشتند و مردم شناخت کمتری از عمق معارف و حقایق درباره ایشان داشتند. ولایتعهدی امام رضا (ع)، فرصتی بود که امام (ع) با دقت از آن برای گسترش نشر معارف اهل بیت (ع) در بین مردم و جامعه اسلامی از آن استفاده کرد. در مورد اقدامات امام رضا (ع) در این زمینه میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
خراسان و مرو به علت موقعیت جغرافیایی و تجاری پذیرای تعداد زیادی از مردم در طول سال بودند که با شخصیت نورانی امام (ع) مواجه میشدند و در جریان بحثها، مناظرات و برخورد با امام (ع) به حقایق زیادی درباره امامت آگاهی مییافتند.
امام (ع) به مناسبتهای مختلف، حقایق مختلفی را درباره امامت خود و اجدادش بیان میکرد که این امر در شناخت مردم در این زمینه موثر بود. در این زمینه میتوان به ذکر حدیث سلسله الذهب از طرف امام (ع) در نیشابور اشاره کرد. هنگامى که حضرت امام رضا (ع) وارد نیشابور شد، و خواست از آنجا به سوى مرو روانه گردد، جمعى از حدیثدانان به محضرش شتافتند و عرض کردند: «اى پسر رسول خدا (ص)، از نزد ما مىروى، و حدیثى به ما نمىآموزى تا از محضر شما بهرهمند گردیم؟». آن حضرت، در این هنگام، در عمارى [کجاوه مرکب] نشسته بود، (پرده عمارى را کنار زد و) سرش را بیرون آورد، و فرمود: «از پدرم موسى بن جعفر (ع) شنیدم، براى من حدیث کرد از پدرش امام صادق (ع) و او از پدرش امام باقر (ع)، و او از پدرش امام علىّ بن الحسین (ع)، و او از پدرش امام حسین (ع)، و او از پدرش امیر مؤمنان على بن أبی طالب (ع) و او از رسول خدا (ص) که فرمود: از جبرئیل شنیدم، گفت: از خداوند متعال شنیدم، مىفرمود: لا اله الّا اللّه حصنى، فمن دخل حصنى امن من عذابى: «کلمه لا اله الّا اللّه (اقرار به یکتائى خدا) دژ من است، کسى که داخل دژ من شود، از عذاب من ایمنى یابد». وقتى که کاروان حرکت کرد، [و چند قدم به پیش رفت] امام رضا (ع) ما را صدا زد و فرمود: به شرطها و انا من شروطها: «این ایمنى از عذاب در پرتو توحید، مشروط به شرطى است، و من (پذیرفتن امامت من) از شروط آن است» (قمی، ۱۳۸۰ : ۳۵۳).
رفتار پرهیزگارانه امام (ع) در مسائل سیاسی و اجتماعی و اجتناب از دخالت در امور دستگاه ظالم و فاسد عباسی و زدوبندهای موجود در بین درباریان و وزرا به شناخت مردم درباره اهل بیت (ع) کمک کرد.
حجم زیادی از فعالیتهای امام (ع) در قالب مناظره و مباحثه با پیروان ادیان و مذاهب دیگر در زمینه مسائل کلامی و اعتقادی صورت میگرفت و امام (ع) در تمامی این مباحثات و مناظرات پیروز میشد و مسائل و حقایق خاندان اهل بیت (ع) و تشیع را بازگو میکرد. این امر موجب رواج وسیع این حقایق در بین خواص و عالمان ادیان میشد و بر دامنه شناخت مردم از معارف امامت میافزود. «مأمون مجالس بحث و مناظره بسیار با گردآورى علماى ادیان و فقهاى مذاهب و متکلّمین، تشکیل داد، و آنها به بحث و مناظره با حضرت رضا (ع) پرداختند و آن حضرت بر همه آنها پیروز شد، به گونهاى که آنها بدون استثناء، به برترى مقام علمى او اقرار کردند، و به کمبود علمى خود در برابر آن بزرگمرد اعتراف نمودند» (قمی، ۱۳۸۰: ۳۴۱).
۵-۱-۴- بروز مناقب اخلاقی امام (ع) و آشنایی مردم با آنها
مناقب اخلاقی امام رضا (ع) در مواجهه با اقشار مختلف مردم که بر مبانی نورانی قرآن کریم و سنت پیامبر (ص) و سیره ائمه (ع) مبتنی بود و در نوع خود مانند نداشت و همه را به تحصین وا میداشت در گرایش مردم به تشیع نقش کلیدی داشته است. ابراهیم بن عباس در روایتی گفته است: «مانند حضرت رضا (ع) ندیدم و نشنیدم و از آن جناب چیزها مشاهده کردم که در جاهاى دیگر مشاهده ننمودم، و من او را در حالى که شخصى را با سخنانش اذیت کند ندیدم و هرگز کلام کسى را قطع نمیکرد تا آن گاه که سخنش تمام میشد، و احتیاجات احدى را در صورتى که میتوانست انجام دهد رد نمیکرد، و در نزد همنشینانش پاهاى خود را دراز نمینمود. من او را هرگز در حال دشنام دادن ندیدم، و هرگز مشاهده نکردم وى آب دهان بر زمین اندازد، و در حال خنده هیچگاه قهقهه نمیکرد و همواره تبسم میکرد، و هنگامى که سفره طعام گسترده میشد غلامان و خدمتگزاران حتى دربانان و نوکران خود را امر میکرد تا سر سفره بنشینند و با آن حضرت غذا بخورند، حضرت رضا (ع) بسیار کم میخوابید، و اکثر شبها را تا صبح بیدار بو، د ایشان بسیار روزه میگرفت، وى صدقه و احسان زیادى داشت و در نهانى انفاق میکرد» (طبرسی، ۱۴۱۷: ۴۳۸). ذکر چند نکته در ارتباط با مناقب اخلاقی امام (ع) ضروری است
این مناقب اخلاقی که بر مبانی نورانی قرآن کریم و سنت پیامبر (ص) و سیره ائمه (ع) مبتنی بود و در نتیجه مردم را به سوی امام (ع) و تشیع جذب مینمود.
این مناقب اخلاقی برخلاف منش خلفا و امرای بنیعباس که به ظلم و جور میپرداختند بود. عباسیان با ادعای پایان دادن به ظلم و جور امویان و استقرار حکومت خاندان پیامبر (ص) و برپایی عدالت به خلافت رسیدند. اینان وقتی به قدرت دست یافتند، برخلافت شعارهای خود، به ظلم و ستم روی آوردند و به عنوان خاندانی ظالم و خیانتکار در جامعه مشهور شدند. «باید دانست که دولت عبّاسى دولتى پر از مکر و خدعه بود» (ابن طقطقى، ۱۳۶۰: ۲۰۰). عبد الرحمن افریقى به منصور دوانیقى مىگوید: «ظلم و ستم در کشور پدیدار شده است و من آمدهام که تو را از آن مطلع کنم، حالا مىبینم که ظلم و ستم از خانه تو است. » منصور از این کلام عبد الرحمن سخت ناراحت شد و دستور داد او را بیرون کنند (خطیب بغدادی، ۱۹۵۸: ۱۰/۲۱۵). با توجه به ظلم و ستمی که از طرف خلفای عباسی و وابستگان آنها انجام میگرفت و تودههای مختلف مردم را به ستوه آورد بود در نتیجه رفتار و اخلاق ناب امام (ع) در سطح وسیعی مورد استقبال قرار میگرفت.
این مناقب موجبات پذیرش تشیع در بین ایرانیان را بیشتر فراهم میکرد. عباسیان با مساعی ایرانیان و سردار نامی آنان ابومسلم دعوت خود را سامان دادند و خلافت امویان را منقرض و به کرسی خلافت دست یافتند (مسعودی، ۱۳۷۴: ۲/۲۴۷). اما مدتی بعد ابومسلم را به قتل رساندند، (یعقوبى، ۱۳۷۱: ۲/۳۵۶) که موجب ناراحتی و انزجار تودههای مختلف مردم ایران شد و مدت زمانی بعد با قتل و عام خاندان برمکی به دست هارون الرشید، (طبری، ۱۳۷۵: ۱۲/۵۳۲۰-۵۲۹۷). این تنفر در بین ایرانیان افزایش یافت. ایرانیان به علت حمایت امام علی (ع) و دیگر امامان از موالی علاقه خاصی به اهل بیت (ع) داشتند و وقتی این مناقب اخلاقی را از طرف امام رضا (ع) مشاهده کرده و یا میشنیدند، با سابقه دوستی که به اهل بیت داشتند بیشتر مجذوب تشیع میشدند.
۵-۱-۵- فعالیتهای علمی امام (ع)
حیثیت بالای علمی امام (ع) از مهمترین عوامل گسترش تشیع در ایران به حساب می آید. ذکر چند نکته درباره اوضاع زمانه امام (ع) و اهمیت یافتن علم در جامعه اسلامی حائز اهمیت است:
در این دوران نهضت ترجمه شکل گرفته بود و سبب ارتقاء سطح علمی جامعه شده بود.
در این دوره موضوعات مهمی از فلسفه یونانی به جامعه اسلامی راه یافته بود و سئوالاتی را ایجاد کرده بود که هنور به تعداد زیادی از آنها پاسخ داده نشده بود.
به علت داخل شدن نحلههای فکری خارجی، جهان اسلام درگیر تضادهای فکری و کلامی شده بود. «عقلگرایی محض که ازکتب عقلی یونانی وسریانی و غیرآنها به وجود آمده بود، افراد بسیاری رابه مذهب اعتزال سوق داد، به گونه ای که گمان کردند تنها عقل است که سرچشمهی معرفت است و تدریجاً خودرا بینیاز از وحی دانستند» (مرتضوی، ۱۳۷۵: ۳۲-۳۱).
مامون از مشهورترین خلفی عباسی در زمینه علاقمندی به علم و ترویج آن بوده است. در دوره مامون ترجمهی کتب به اوج خود رسید؛ اوکتابخانهای مخصوص را مرکز این کار قرارداد که به بیتالحکمه معروف شد و بسیاری از دانشمندان و مترجمان در آنجا مشغول تحقیق بودند (خضری، ۱۳۷۸: ۷۰-۶۹).
مأمون به علت اقتضائات زمانه که در مباحث فوقالذکر به آن اشاره شد و همچنین تمایلی که خود داشت، پس از آوردن امام رضا (ع) به مرو، جلسات علمى متعددى با حضور افراد مختلف از علما تشکیل مىداد. در این جلسات مذاکرات زیادى میان امام رضا (ع) و دیگران صورت مىگرفت که به طور عمده در حول و حوش مسائل اعتقادى و فقهى بود (طبرسی، ۱۴۰۳: ۲/۲۳۷-۱۷۱؛ صدوق، ۱۳۷۳: ۱/۱۶۷-۱۲۶؛ مجلسی، ۱۳۶۳: ۴۹/۲۱۶-۱۸۹). هدف مأمون از تشکیل این محافل علمى، نشان از علم دوستى او یا تظاهر به آن بود. هدف دیگر مامون خدشهدار کردن جایگاه امام (ع) در بین مردم و دانشمندان بود. «او مىخواست با کشاندن امام به بحث، تصوّرى را که عامّه مردم درباره ائمه اهل بیت (ع) داشتند و آنان را صاحب علم خاص مثلا از نوع «علم لدنّى» مىدانستند، از بین ببرد» (جعفریان، ۱۳۸۱: ۴۴۲).
مباحث این گفتگوهای علمی که به آرامی و در جو صمیمی برگزار میشد درباره آفرینش جهان، توحید، صفات خداوند، انبیاء الهی، عصمت انبیاء، جبر و اختیار، امامت، تفسیر آیات گوناگون قرآن، فضایل اهل بیت (ع) احادیث، دعا و احکام دین بود. در ارتباط با فعالیتهای علمی امام (ع) و بخصوص شرکت امام (ع) در مناظرات میتوان موارد ذیل را بیان داشت:
امام رضا (ع) در این جلسات با استدلال محکم به سئوالات پاسخ میداد و طرف مقابل را مغلوب مینمود و در نتیجه دیگران به فضل ایشان در علم و دانش اعتراف میکردند و این امر برای امام (ع) حیثیت علمی بینظیری را فراهم مینمود که در انتشار معارف امامت و تشیع موثر بود. «مأمون اندیشمندان سطح بالاى هر فرقه را در مقابل امام (ع) قرار مىداد تا حجت آن حضرت را به وسیله آنان از اعتبار بیندازد. اما هیچکس با آن حضرت رو به رو نمىشد جز آن که به فضل او اقرار کرده و به حجتى که از طرف امام (ع) او اقامه مىشد، ملتزم مىگردید» (صدوق، ۱۳۷۳ش: ۱/۱۵۲).
انتشار خبر مناظرات و اعتراف همه دانشمندان و علما از مذاهب و ادیان مختلف به فضل و دانش امام (ع) در بین مردم باعث روی آوردن بیشتر مردم به ایشان میشد.
تا آن زمان فرصتی پیش نیامده بود که شیعیان مطالب علمی خود را در اجتماعات مطرح نمایند و این مناظرات به فرصتی بینظیر برای ترویج و گسترش مبانی فکری تشیع تبدیل گردید.
پاسخها و استدلالهای امام (ع) در مواجهه با سئوالات و شبهات مختلف پس از انعکاس در جامعه آن روز موجبات استحکام و تقویت اعتقادات شیعی مردم را به وجود میآورد.
علما و دانشمندان ازآن بعد مجبور بودند تا برای مبانی فکری شیعی احترام قائل شده و در جلسات درسی خود آنها را مطرح نمایند که این امر موجب گسترش تشیع در بین شاگردان اینان و خواص جامعه میگردید.
۵-۱-۶- حفظ ارتباط با شیعیان و علویان
امام رضا (ع) در دورن ولایت عهدی و علیرغم مشکلات وسختیهای فراوان و مراقبتهای مامون به ارتباط خود با شیعیان ادامه داده و این امر را از طریق وکلای خود انجام میدادند. «عبد الرحمن بن حجاج، صفوان بن یحیى، ابراهیم بن سلام نیشابورى، عبد العزیز بن مهتدى، على بن مهزیار اهوازى، عبد الله بن جندب، فضل بن سنان، ابو على بن راشد، على بن ریان بن صلت قمى، هشام بن ابراهیم عباسى» (جباری، ۱۳۸۲: ۴۲۷). از جمله وکلای امام (ع) بوده اند. این امر سه نتیجه را به دنبال داشت:
ایجاد شور و نشاط در بین شیعیان.
استحکام مبانی اعتقادی شیعیان.
تشویق شیعیان به تبلیغ تشیع و جذب دیگران به آن.
۵-۱-۷- مقابله با تبلیغات ضد علوی
عباسیان به منظور طرد علویان به تبلیغات زهرآگین علیه آنان در شکلهاى مختلف و با هدف بىاعتبار کردن شخصیّت علمى آنان میپرداختند که جعل حدیث از این نمونهها بود. امام رضا (ع) پرده از روى این سیاست خطرناک نیز برداشت و در روایاتى که از آن حضرت آمده، فرمود: «مخالفان ما احادیثى درباره فضائل ما از پیش خود ساخته و به ما نسبت مىدهند که از این کار نظر خاصى دارند، و این احادیث بر سه دسته تقسیم مىشود:
الف: روایات غلوآمیز که ما را بالاتر از آنچه هستیم نشان مىدهد.
ب: روایات تقصیر که ما را پایینتر از آنچه هستیم نشان مىدهد.
ج: روایاتى که در آن به عیوب دشمنان ما تصریح شده است.
مردم وقتى روایات غلوآمیز را مىبینند، شیعیان ما را تفکیر کرده و عقیده به ربوبیّت ما را بدانها نسبت مىدهند و وقتى روایات دسته دوم را مىبینند، به ما در حد همانها اعتقاد پیدا مىکنند و وقتى عیوب دشمنان ما را مىشنود به ما همان نسبتها را مىدهند» (مجلسی، ۱۳۶۳: ۲۶/۲۳۹).
یکى دیگر از شیوههاى تبلیغاتى عبّاسیان بر ضد علویان این بود که مىگفتند: علویان آنچنان حقى براى خود قائلند که سایر مردم را «عبید» و برده خود مىدانند. «آنها این مفهوم را از روایاتى که درباره برترى اهل بیت (ع) یا مفهوم امامت و برترى و برگزیدگى (اصطفاء) از خود پیامبر و ائمه شیعه نقل شده است، گرفته و در تبلیغات خود از آن سوء استفاده مىکردند؛ در حالى که در این گونه روایات، تنها اطاعت بىچون و چراى مردم از امام خاطر نشان شده و این مفهومى است غیر از آنچه بنى عباس در این باره عنوان مىکردند، زیرا بنى عباس در تبلیغات خود به مردم مىگفتند: علویان شما را برده خود دانسته و بدین ترتیب شما را مورد تحقیر قرار مىدهند! طبیعى است که این گونه شایعات بىاساس، عدّهاى از مردم سادهلوح را به دورى از علویان وامىداشت» (جعفریان، ۱۳۸۱: ۴۴۷).
در این زمینه میتوان به روایت محمّد بن زید طبرى اشاره کرد. محمّد بن زید طبرى گفته است: من بالاى سر امام رضا (ع) ایستاده بودم در حالى که گروهى از بنى هاشم نیز در کنار او بودند. از جمله آنها اسحاق بن حسین عباسى بود که امام رو به او کرده و فرمود: «اى اسحاق! به من خبر رسیده که مردم مىگویند: ما آنها را بردگان خود مىپنداریم، نه، قسم به قرابتى که با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله دارم، نه من خود چیزى گفتهام و نه از یکى از اجدادم شنیدهام که چنین بگوید و نه از یکى از پدرانم به من چنین روایتى رسیده ولى من مىگویم: مردم در این که اطاعت ما بر آنها واجب است فرمانبردار ما و از نظر دینى موالیان و دوستان ما هستند. این مطلب را حاضران به غایبان برسانند» (کلینی، ۱۳۶۲: ۱/۱۸۷). مساعی امام (ع) در این زمینه نتایج ذیل را به دنبال داشت:
مبارزه امام (ع) با انحرافات موجبات استحکام باورهای حقیقی تشیع در بین شیعیان را فراهم مینمود.
تلاش دشمنان و خلفای بنیعباس برای جلوگیری از گسترش تشیع را با شکست مواجه میکرد.
مساعی امام (ع) در این زمینه موجب تسریع در گسترش تشیع ناب دوازده امامی میشد.
۵-۱-۸- مهاجرت علویان و شیعیان به ایران
ورود امام رضا (ع) به خراسان، حرکت گروهی سادات و شیعیان را به ایران در پی داشت. علویان از موقعیت به وجود آمده برای امام رضا (ع) در حکومت مأمون استفاده کردند و به صورت گروهی راهی ایران شدند (آملی، ۱۳۴۸: ۸۴). از مشهورترین این مهاجرتها میتوان به آمدن حضرت معصومه (س) خواهر گرامی امام رضا (ع) به ایران، رسیدن ایشان به قم و رحلت حضرت در آن شهر اشاره کرد (کریمیان، ۱۳۵۱: ۱/۱۷۲). این مهاجرتها به دلایل ذیل در گسترش تشیع موثر بوده است:
این مهاجران در مسیر حرکت خود حقایق را درباره اهل بیت (ع) و تشیع بیان میکردند.
اکثر اینان چون فراری بودند توسط مردم مورد استقبال قرار گرفته و آنها را پناه میدادند. این امر فرصتی را برای تبادل افکار بین مردم و اینان فراهم میکرد و زمینه جذب مردم به تشیع را فراهم میکرد.