-
-
-
-
-
- سیستم اندازه گیری عملکرد AMBITE
-
-
-
-
هدف چارچوب AMBITE توسعه روشی است که مدیران میانی توسط آن بتوانند اثر تصمیمات استراتژیک را در شرکت خود ارزیابی کنند. این چارچوب ابزاری را فراهم می آورد تا برنامه کسب و کار شرکت (فاکتورهای بحرانی موفقیت) به مجموعه ای از شاخص های عملکرد ترجمه شوند. شاخص های عملکرد مستقیماً با استراتژی در ارتباط بوده و فرآیندگرا هستند. چارچوب AMBITE برای یک مدل کسب و کار شرکت تولیدی، در شکل (۲-۲) نشان داده شده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
هر کدام از پنج فرایند کسب و کار (تکمیل سفارش مشتری، پشتیبانی فروشنده، طراحی مشترک، مهندسی شرکت و تولید) در شکل (۲-۶)، در داخل ۵ شاخص اصلی عملکرد (زمان، هزینه، کیفیت، انعطاف پذیری و محیط)، برنامه ریزی می شوند. این عمل برای شرایط تولیدی ساخت تا انبار[۸۱] (MTS)، مونتاژ تا سفارش[۸۲](ATO) و مهندسی تا سفارش[۸۳] (ETO) انجام می شود.
بازاریابی
طراحی محصول و فرایند
ساخت و تولید
مشتریان
تأمین کنندگان
برنامه ریزی وکنترل تولید
۶شکل ۲-۶٫ مدلسازی AMBITE برای یک سازمان تولیدی
این نوع طراحی چارچوب ارزیابی عملکرد AMBITE را همانند شکل (۲-۷) می سازد.
طراحی مذکور برای هر توپولوژی تولید، ۵ فرایند اصلی کسب و کار در ۵ شاخص اصلی عملکرد، ۲۵ شاخص عملکرد استراتژیک[۸۴] را ارائه میدهد. روش AMBITE یک شاخص بحرانی موفقیت شرکت را در نظر گرفته و آن را وارد چارچوب AMBITE می کند. این امر شاخص های عملکرد استراتژیک مرتبط با شرکت را بدست می دهد. این شاخص های عملکرد سپس می توانند به شاخص هایی در سطوح پایین تر تجزیه شوند. تجزیه دقیق این شاخص ها در شرکت های مختلف متفاوت است و در نتیجه برای هر شرکت مجموعه ای خاص از شاخص های عملکرد به وجود می آید.
مهندسی مشتری
طراحی مشتری
ساخت و تولید
سفارش تأمین کنندگان
تکمیل سفارش مشتری
MTS
ATO
MTO
ETO
۷شکل ۲-۷ :چارچوب ارزیابی عملکرد AMBITE
از آنجایی که مجموعه شاخص ها در هر سازمان مخصوص همان سازمان بوده و با سازمان های دیگر متفاوت است، امکان مقایسه بین سازمان ها وجود ندارد. البته این تفاوت بیشتر در شاخص های سطوح پایین دیده می شود. اما در سطوح بالا، شاخص ها در سازمان های مختلف تقریباً مشابه هستند و تا حدی امکان مقایسه وجود دارد.
اگر سازمان CSF های خود را بشناسد، داشتن شاخص های عملکرد متناسب با اینCSF ها آسان است. در این چارچوب، شاخص های سطح بالا به شاخص های سطح پایین، جزیی و کاربردی تجزیه می شوند. طی این تجزیه رابطه سلسله مراتبی بین شاخص های عملکردی تعریف می شود. این چارچوب فرآیندی بوده و حالت عمومی دارد، در نتیجه برای هر سازمان و در هر اندازه ای قابل استفاده است. این چارچوب شاخص هایی منحصر به فرد برای هر سازمان تولید می کند. این موضوع باعث می شود که نتوان به مقایسه میان چندین سازمان پرداخت. در واقع شاخص های سطح بالا برای سازمان ها به صورت یکسان تعریف شده است، ولی با تجزیه این شاخص ها به شاخص های سطح پایین، شاخص های متفاوتی در بین سازمان های مختلف به وجود می آید. بنابراین، مقایسه در سطح بالا (مثلاًَ با ۲۵ SPI)معتبر بوده ولی این مقایسه را نمی توان در سطح پایین انجام داد.