مگر میل حنابندی ز خون کوه کن دارد
آب و رنگ ما به عالم عاقبت گل می کند
بر زمین هر چند چون برگ حنا افتاده ایم
معنی مصرع اول : من در قید زینت و آرایش نیستم ؛ هدف من زینت نیست چراکه زینت علامت خود آرایی است.
۴۹- نگاه تیز: نگاهی که از روی محبّت و دلگرمی به دیگری باشد. (شارح)
غزال: آهو . کنایه از معشوق . زیبا رو. ( فرهنگ فارسی معین)
تیر مژگان: اضافه تشبیهی، مجازاً وجود معشوق.
معنی بیت: آهوها به او(معشوق) نگاهی عمیق می کنند ، مبادا از نگاهشان گزندی به وجود او برسد.خداوندا او را از چشم بد محافظت کن.
۵۰- طرف بستن: کنایه از سود بردن. ( فرهنگ فارسی معین)
نال: نی باریک. قلم نویسندگی.
۵۱- ماه کنعان: استعاره مصرّحه از یوسف نبی.
معنی بیت : گویا معشوق ( ذات مقدس رسول اکرم (ص))شهر زیبایی و نیکویی را به تصرف خود درآورده و شاه بی منازع ملک حسن شده، چراکه یوسف با همه زیبایی اش مملوک و بنده او شده است و داغ غلامی او را بر جبین دارد.
۵۲- موی بینی: کنایه از مزاحم. ( فرهنگ فارسی معین)
بی دماغان: کنایه از عاشقان.
معنی بیت: همان طور که نزد عاشقان بوی خوش نافه آهو حکم موی بینی را دارد و من هم کنار موهای عطرآگین سر تو قصد بوییدن مشک نمی کنم . واژه «سر» : دارای آرایه جناس تام است.
۵۳- گوی گریبان: تکمه یقه که دایره ای شکل است و به نوک سینه ی زنان شیرده شباهت دارد.(شارح)
۵۵- معنی بیت : دندان مدام لب را می گزد و لحظه ای از آزار رساندن به آن دست نمی کشد همچون همسایه بد که جز رنج و عذاب رساندن عملی از او سر نمی زند.
۵۷- دست انداز: تعّدی و تجاوز.کنایه از مشکل ، گرفتاری. ( فرهنگ فارسی معین)
شکــــوه ٔ زلــف از زبان ما نمی آید برون زیر دست انداز او چون شانه پا افشرده ایم
(صائب)
معنی بیت : از آنجایی که چراغ را از آستین خاموش می کنند، می گوید: همانطور که چراغ زیر دامن محفوظ است و ترسی از آستین ندارد ، معتکفِ عزلت نشین نیز از تعّدی دشمن و آسیبش ترس و خوفی ندارد.
۵۸- خواب پریشان: خواب ترسناک،خواب آشفته.
معنی بیت : چشم من از بس که شب ها خواب های آشفته و پریشان می بیند ، این آشفتگی و پریشانی بسیار را چون زلف زیبارویان تصّور می کند ،به همین جهت شب را به بیداری سپری می کند و در اندیشه زلف سیاه و پریشان خوبرویان به سر می برد.
۵۹- هم جنسان: متعلق به یک جنس.از یک قوم یا نژاد. متجانس. ( فرهنگ فارسی معین)
۶۰- سیه تاب : رنگی باشد بنفسجی که آهن صیقل دیده را به آب لیموو گرمی آتش رنگ کنند. (غیاث اللغات ). آهن صیقل کرده را با آب لیمو تر کرده به وضعی بر آتش میگذارند که بنفسجی میشود و آنرا سیه تاب میگویند. (آنندراج ).نوعی از رنگ سیاه که بر تیغ و قرصهای سپر ومانند آن کنند و با لفظ کردن و زدن مستعمل است . (آنندراج ). به سیاهی زده . سیاه گون . به نقل از ( دهخدا، ۱۳۷۳: ۱۲۲۶۵)
ای بسا زر که سیه تابش کنند تا شود ایمن ز تاراج و گزند
(مولوی)
معنی بیت : چشم خونریز تو اول تیغ مژگان را بر آهو می آزماید تا بتواند از مشک او سیه تابی تدارک ببیند جهت جراحت زدن و تازه نگه داشتن زخم من .
مفهوم بیت: مبالغه در بی رحمی معشوق.
۶۱- معنی بیت : از دوازده برج فلکی که آبی، خاکی ، بادی و آتشی هستند، خورشید زیبایی تو در جهان آتشی به پا کرده، یوسف نیز در آتش حسد و حسرت ِنداشتن چنین زیبایی می سوزد، برای دست یافتن به آب جهت خاموش کردن این آتش و در امان ماندن از تب و تاب آن در چاه منزل کرده است .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
۶۲- خط: کنایه از سبیلی که تازه در آمده است و موی تازه رسته صورت. ( فرهنگ فارسی معین)
۶۳- معنی بیت: سنگ آستانه ما از عزّت او و شرف یاب شدن به قدم بوسی او به مقام و منزلت کعبه بودن نایل می شود.
مفهوم بیت: ستایش معشوق و مقدّس دانستن او.
۶۴- همسایگی به مور کردن به اعتبار پستی و کوتاه نظری .(شارح)
۶۵- معنی بیت: در این فصل بهار که از کثرت بالندگی و قوّت نشو و نما ،دام با وجود این که استعداد روییدن ندارد سبز شده است؛ دانه من که مستعد روییدن و بالیدن است از نحوست طالع مانند تخم مرغ سبز نشد ؛ به عبارتی، در این وقت از فیضان تقدیر چیزی که قابلیّت حصول فیض نداشت بهره مند گردید و من با وجود استحقاق و استعداد از قبول فیض محروم ماندم.
۶۶- خزانه: استعاره از دل.
تشبیه مضمر: زلف یار به مار.
۶۷- معنی بیت : ای غنی ،اگر خانه من از آهن هم باشد از بد یمنی و شومی قدم من خانه آهنینم ویران می شود؛ همان طور که کلید که خانه اش قفل آهنین است هرگاه که وارد قفل شود ، موجب از هم گسیختگی اش می شود.
۶۸- معنی بیت : تحمّل زخم های بسیار در میدان جنگ برایم آسان است اما طاقت داغ سپر که جهت محافظت بر روی بدنم باشد را ندارم.
مفهوم بیت: اظهار جوانمردی.
۶۹- کندی دندان طمع: کنایه از طمع کار و حریص نبودن.عدم سؤال و طلب کمک کردن.
معنی بیت : تا از ترشرویی و بدخویی سفلگان ممسک متأثّر نشدیم ،از طمع باز نماندیم.