روند توسعه مدل پذیرش فناوری |
در فاز انطباق: این مدل در زمینه وسیع سیستمهای اطلاعاتی به کار گرفته شده است ( برخی از این سیستمهای صفحه گسترده –لوتوس 1،2 و 3 و نرم افزارهای واژه پرداز و عمدتاً از مجموعه نرمافزارهای آفیـس بوده اند) فناوریهای ارتباطی (ایمیل ، ایمیل صوتی، سیستم ارتباط با مشتری، و فاکس) سیستمهای مرکز داده کامپیوترهای کوچک و فناوریهایی در ارتباط با اینترنت بوده اند. (سیستمهای خدمات اطلاعات – خدمات آنلاین – سیستمهای مجازی و … کتابخانه های دیجیتال و …)است. این مدل در سازمانهای متعدد با فرهنگهای مختلف به کار گرفته شده است. ( سازمانهای مالی آمریکایی- کمپانی فولاد کانادایی – شرکتهای حسابداری بیمارستانهای عمومی هنگ کنگ، مؤسسات مالی و بانکها) |
در فاز اعتبار مدل پذیرش فناوری دو روند رخ میدهد. روند نخست: اعتبار سنجی ابزارهای سهولت و سودمندی درک شده می پردازد و سایرین به ارتباط بین سایر متغییرهای مدل پذیرش فناوری می پردازد. |
فاز گسترش نیز به دو بخش تقسیم می شود. بخشی به توسعه دو سازهی اصلی سودمندی و سهولت درک شده پرداخته و بخشی دیگر به سایر متغیّرها می پردازد. |
از نظر آدام[27]، نلسون[28] و تاد[29] دوره های تکامل مدل پذیرش فناوری به 4 بخش تقسیم شده است. که این دورهها شامل معرفی – اعتبار – گسترش و تکمیل استادانه است. از زمان معرفی مدل در سال 1989 تحقیقات در این حوزه به دو بخش اصلی تقسیم شده است یک بخش میکوشید تا برای اثبات صحت مدل آن را نمونه ای از سایر مدلها بداند. آدامز مدل را در پنج حوزه مختلف به کار گرفته و اعتبار آن را در پیش بینی رفتار مصرف کننده اثبات نمود (Adam, Nelson, & Todd, 1992).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
بخش یک به مقایسه مدل پذیرش فناوری با تئوری TRA پرداخته و به بیان تفاوتهای آن می پردازد و از نظر قدرت پیش بینی و دشواری مقایسه مینماید.
دیویس مدل TAM را با TRA بین دانشجویان MBA مقایسه نموده و دریافت که TAM تبیین بهتری برای قصد استفاده از سیستم پردازشگر نسبت به TRA داشته است(Davis, Bagozzi & Warshaw, 1989).
در دوره اعتبار محققین برای تائید مدل شاخص های مناسب مرتبط با فناوریهای مختلف و جایگاه و وظایف تعیین نموده اند.آدام در سال 1992 با بهره گیری و توسعه مدل دیویس و به کارگیری دو سازهی اساسی مدل (سهولت و سودمندی درک شده) در دو نوع فناوری (پست صوتی و الکترونیک) در 10 سازمان با 118 کاربر انجام شده است اعتبار و روایی مقیاسهای ارزیابی سازه ها را تائید نموده است.
در دوره گسترش: محققین به نوعی متغیرهای مرتبط با سازههای اصلی مدل پرداختهاند. برخی از محققین (Sun & Zhang, 2006) برخی از محدودیتهای مدل را توان ناکافی پیش بینی و عدم وجود رابطه بین سازههای آن دانسته اند و نقش و متغییرهای میانجی را در ایجاد این محدودیتها مؤثر میدانند (Venkatesh, Morris & Davis, 2003).
یکی دیگر از محدودیتها شاخص های مرتبط با متغییرهای شخصی است که شامل سطح تحصیلات تجربیات پیشین و آموزش است. سه متغییر بر سودمندی تاثیر مشخص گذارده است. در مرحله ی پایانی نیز مدل همچنان به تکامل خود ادامه میدهد. در این مرحله با تمر کز به مدل جدیدتر که متغییر های خارجی که بر سودمندی و سهولت مؤثر است ادامه می یابد.
-
- مدل پذیرش فناوری 2
در سال 2000 مدل پذیرش فناوری 2 معرفی گردید (Venkatesh & Davis, 2000). همچنین در پایان همان سال شاخص های بیشتری برای تبیین سازهی سهولت درک شده معرفی گردید. که شامل خودکارایی با کامپیوتر و تجهیزات است و لذتبخشی استفاده از کامپیوتر و وجود احساس عصبیشدن حین استفاده از کامپیوتر بود که برای کاربرانی که نخستین بار از سیستمهای خاصی استفاده می کنند معرفی شد.
تحقیقات ثابت نمود که این متغییرها تا 60% قادر به تبیین سهولت هستند در این تحقیق عوامل که برای دفعات نخست و در مراحل اولیه ی استفاده مؤثر هستند را به چند دستهی ویژگیهای فردی و ویژگیهای موفقیتی تقسیم مینماید. در سال 2003 مدل تئوری یکپارچهی پذیرش و بهره گیری از فناوری معرفی شد. محققین در سال 2006 مدل توسعه یافتهای از پذیرش فناوری را توصیه نمودند. (Sun & Zhang, 2006) که ده فاکتور تعدیل کننده را شناسایی و در قالب سه گروه عوامل سازمانی (داوطلبی طبیعت وظیفه و کسب و کار) عوامل مرتبط با فناوری (دشواری فناوری بهره گیری فردی در برابر بهره گیری گروهی هدف به کارگیری فناوری کارگرا بودن در برابر تجهیزاتگرا بودن آن) و شاخص های فردی (ظرفیت های ذهنی – پیشینه ی فرهنگی – سن – جنس و تجربیات است) این متغییرها در کنار سازههای اصلی، سهولت و سودمندی درک شده و هنجارهای اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرد.
-
- توسعه ی مدل پذیرش فناوری 2
در سال 2000 محققین برای تکمیل مدل ابتدایی پذیرش فناوری و تبیین سودمندی و سهولت درک شده از قصد به کارگیری در قالب واژه های تاثیرات اجتماعی و فرایندهای ارزیابی ابزارها استفاده نمودند چون هر چند مدل ابتدایی پذیرش فناوری بر پایه مدل رفتار منطقی آجزن استوار بود لیکن هنجارهای اجتماعی در ساختار آن موجود نبود. از زمان معرفی مدل همه محققان به لزوم و ضرورت ورود متغییر های بیشتر در مدل تاکید کرده اند.
در مدل پذیرش فناوری 2 یکی از مهم ترین اهداف تبیین شاخص های سودمندی و سهولت درک شده است. شکل 2-7 نمونه ای از این مدل را ارائه می دهد که شاخص هایی چون (هنجارهای فاعلی– داوطلبی و تصویر) ارائه شده و ابزارهایی چون ( ارتباط شغلی – کیفیت خروجی ارزیابی – نتایج و سهولت درک شده) معرفی شده است.
در این مدل تجربیات و داوطلبی به عنوان متغییر میانجی مطرح است. متغییر داوطلبی به عنوان متغییر میانجی بین به کارگیری و سطوح سازمانی مطرح است. هنجارهای اجتماعی از طریق سودمندی درک شده یا در قالب آنچه بین المللیشدن نامیده می شود بر مدل تاثیرگذار است. عامل هنجارهای اجتماعی بر تصویر ذهنی تاثیر می گذارد (Venkatesh & Davis, 2000).
نتایج
کیفیت خروجی
تصویر
ارتباط شغلی
هنجارهای فاعلی
تجربه
داوطلبانه بودن
سودمندی درک شده
سهولت درک شده
قصد استفاده
رفتار استفاده
شکل 2 7. مدل پذیرش فناوری 2
تحقیقات بیانگر این مطلب است که بهره گیری که بر اثر فشار عوامل سازمانی رخ دهد درک فرد از سودمندی درک شده بر اثر تاثیر عوامل اجتماعی سبب افزایش استفاده می شود. فرد نسبت به بهره گیری از سیستم هدف در صورتی که افراد شاخص در گروه یا تیم به آن اعتقاد داشتند بیشتر ترغیب می شود. مدل پذیرش فناوری 2 عواملی چون بین المللیشدن را زمانی که داوطلبی یا اجباری میباشد را مطرح مینماید متغییر میانجی یک تجربه است که بر هنجارهای فاعلی و قصد بهره گیری از سیستم تاثیر می گذارد رابطه بین هنجارهای فاعلی و قصد در مواقعی که بهره گیری اجباری بوده است و فرد در آغاز استفاده از سیستم است قویتر میباشد. تجربه بر رابطه بین هنجارهای فاعلی و سودمندی درک شده نیز تاثیر می گذارد.
در فرایند ابزاری، مدل پذیرش فناوری 2 پیشنهاد می کند که در حوزه فردی ارتباط بین اهداف شغلی و خروجی آن با به کارگیری سیستم ارتباط وجود دارد (ارتباط شغلی) این امر به عنوان اساسی در ارزیابی سودمندی سیستم به کار میرود (سودمندی درک شده).
مدل پذیرش فناوری 2 در مقایسه با مدل پذیرش فناوری نخستین که حدود 52-34 درصد قصد به کارگیری را توصیف می کند ؛تا حدود60 درصد متغییرهای مرتبط با سودمندی را توصیف می کند.
- مدل تناسب بین وظیفه و فناوری