افزایش یادگیری مفهومی
بنویر و دسی، ۱۹۸۴؛ بوگیانو و همکاران،۱۹۹۳
پردازش اطلاعات فعالتر
گرولینک و ریان،۱۹۸۷
خلاقیت بیشتر
آمابیل،۱۹۸۵؛ کاستنر و همکاران،۱۹۸۴
عملکرد مطلوب
حفظ تغییر رفتاری
ویلیامز و همکاران،۱۹۹۶
یادداری بلندمدت
ریان و همکاران،۱۹۹۷
پشیمانی/ ترک تحصیل کمتر؛ یادداری بیشتر
هاردر و ریو،۲۰۰۳؛والراند، فورتیر و گای،۱۹۹۷
منافع عملکردی
بهبود عملکرد
مسیراندیوف۱۹۹۶؛ بوگیانو و همکاران،۱۹۹۳
پیشرفت بیشتر
فلینک،بوگیانو،و بارِت،۱۹۹۰؛فلینکوهمکاران،۱۹۹۲
خودمختاری و انگیزش درونی
به بیان دسی و ریان در سال۱۹۷۱، آزمایشهای اولیه نشان میدهد که پاداشهای پولی انگیزش درونی افراد را تضعیف میکند، یعنی به سطح رفتار قبل از پاداش که زیر خط پایه بود، منجر میشود. این آزمایشها از این دیدگاه حمایت میکند که درک درست انگیزه انسان، نیاز به فرایندهای انگیزشی دیگری دارد که تنها سازش پذیری احتمالی بین تقویت و این نوع انگیزه را بیشتر برجسته و تقویت میکند.(دسی و ریان،۲۰۰۰).
دربحث درباره معنای روانشناختی انگیزش درونی و تضعیف آن توسط پاداشهای بیرونی، دسی و ریان در سال ۱۹۷۵، پیشنهاد میکند که رفتارهای با انگیزه شده به صورت درونی شده نمونه اولیه فعالیتهای خودتعیینگری هستند: آنها فعالیتهای هستند که افراد به طور طبیعی و خود به خود زمانی که در دنبال کردن علایق درونیشان احساس میکند انجام میدهند. چنین فعالیتهای آنچه را که دی چارمز در سال ۱۹۶۸،یعنی بسط دهنده مفهوم معرفی شده هیدر در سال ۱۹۵۸، به درک منبع علیت (I-PLOC) عنوان می کند را دربردارد. در مطالعات انجام شده توسط دسی و دیگران( مثل لپر،۱۹۷۳) پیشنهاد شده، زمانی که پاداشهای بیرونی برای انجام یک فعالیت ذاتاً جالب ارائه میشود، افراد احساس میکنند، توسط پاداش کنترل شدهاند، که موجب تغییر منبع علیت برای رفتار،از درونی به بیرونی میشود. در واقع، اخیراً متاآنالیزی از ۱۲۸ مطالعه ی ۳ دهه تائید کرد که نه تنها پاداشهای پول، بلکه پاداشهای مشروط ملموس به طور قابل توجهی انگیزش درونی را تضعیف میکند.( دسی، کاستنر و ریان،۱۹۹۹، به نقل از دسی و ریان،۲۰۰۰).
( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مطالعه تکمیلی حمایتکننده این دیدگاه که خودمختاری برای انگیزش درونی ضروری است، نشان داد که رویدادهای دیگری مثل تهدیدات( دسی و کاسکو،۱۹۷۲)، نظارت(لپر،۱۹۷۵)، ضرب العجل(آکامبیل،جونگ و لپر،۱۹۷۶) غالباً به تضعیف انگیزش درونی منتهی میشود. احتمالاً به این دلیل که اغلب تغییر به درک منبع علیت بیرونی(EPLOC) را موجب میشود. در مقابل فراهم کردن فرصت انتخاب( زوکرمن،پوزاک،لاثین،اسمیت و دسی،۱۹۷۸) و اذعان به تجربه درونی افراد(کاستنر، ریان،برنیر و هات،۱۹۸۴) درک منبع علیت درونی تر، انگیزه درونی پیشرفته و تقویت اعتماد افراد به عملکردشان را موجب میشود.
اگرچه عقیده تغییر در منبع درک علیت(PLOC)به طور توصیفی در رابطه با تغییرات در انگیزش درونی و عملکرد موثرسودمند بود، هنوز سوال عمیقتری از اینکه چرا PLOC چنین توجهی برانگیزش و رفتار دارد، وجود دارد. دسی و ریان در سال ۱۹۸۰PLOC را با احساس خودمختاری افراد وابسته میدانند، نشان دادند که رویدادهای زمینهای برانگیزش درونی و کیفیت عملکرد اثر گذار است. به این دلیل که آنها برحدی موثر هستند که افراد، خودمختاری را در حالی که درفعالیت درگیر هستند تجربه میکنند. راهبرهای انگیزشی از جمله پاداشها و تهدیدها، خودمختاری را تضعیف میکند. بنابراین به نتایج غیربهینهای مثل کاهش انگیزش درونی، کاهش فعالیت و حل مسئله تضعیفتر منجر میشود. در مقابل فراهم کردن فرصت انتخاب و اذعان به احساسات می تواند می تواند حس خودشروعی- اصل و منشاء بودن( دی چارمز،۱۹۶۸) را ارتقا می دهد. بنابراین ارضای نیاز خودمختاری را فراهم ومنجر به نتایج مثبتتری می شود.
در برخی مطالعات انگیزشی اخیر، نقش واسطهای خودمختاری ادراک شده را نشان میدهند. برای مثال آزمایش ریو و دسی در سال ۱۹۹۶، تاثیر رقابت را در زمینهای کنترلشده و کنترل نشده روی انگیزه درونی شرکتکنندگان برای عمل پازل، مورد بررسی قرار دادند و تحقیقات نشان داد که نه تنها افراد تحتتاثیر فشار برای برنده شدن، از طریق ایجاد رقابت درون بافت کنترل نشده به انگیزش درونی کمتری نسبت به رقابت درونی بافت کنترل شده منتهی میشود
مطالعات میدانی در مدارس( دسی و اسکوارتز،۱۹۸۱؛ریان و گرولینک،۱۹۸۶) و سازمان کاری(دسی،ریان و کانل،۱۹۸۹)، آزمایشهای آزمایشگاهی را با نشان دادن در دنیای واقعی که نشان دهندهی حمایت خودمختاری، یعنی مربوط به کنترل است، تکمیل کردند، که به نتایج مثبتتری شامل انگیزش درونی بیشتر، افزایش رضایت و افزایش بهزیستی مربوط بود( دسی و ریان،۲۰۰۰).
۲-۱۵نوع انگیزش در خودمختاری
در شکل۴-۲ پیوستاری از خودمختاری انگیزش نشان داده شده است. طبق نظریه خودمختاری، سه نوع انگیزش وجود دارد:بیانگیزشی،انگیزشبیرونی،وانگیزش درونی. این انواع انگیزش را میتوان در یک پیوستار خودمختاری یا درک منبع علیت، مرتب کرد. در سمت راست، بیانگیزشی قرار دارد، در حالتی که در آن، فرد نه انگیزش درونی دارد نه بیرونی(مثل، دانشآموز ترکتحصیل کرده، ورزشکار سرخورده، یا همسر بیتفاوت). در وسط شکل، چهار نوع انگیزش بیرونی قرار دارند که میتوان آنها را براساس درجه خودمختاری از یکدیگر متمایز کرد: تنظیم بیرونی( اصلاً خودمختار نیست)، تنظیم درون فکنی شده( تا اندازه ای خودمختار است)، تنظیم خودپذیر ( عمدتاً خودمختار است)، و تنظیم آمیخته( کاملاً خودمختار است). در سمت چپ، انگیزش بیرونی بیانگر حمایت کامل فرد از خودمختاری است و به تمام مواردی که نیازهای روانشناختی فرد، انگیزشی را برای عمل کردن بوجود میآورند، مربوط میشود.(ریو،۱۳۸۸).
رفتار
خودمختار نیست