Kaht-mayān [Paz. Kaht-miyān]
(منازل قمر)
* کهت میان: منزل ۲۶م ماه. از ۳ درجه و ۲۰ دقیقه برج ماهی تا ۱۶ درجه و ۴۰ دقیقه همان برج.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسامد و خوانش: این واژه بعنوان منزل قمری تنها یک بار در بندهشن (۲: ۲) بکار رفته است. املاهای مختلف این واژه در نسخ مختلف بندهشن عبارتند از: در TD1, TD2, DH با املای پازند (kahtmyān)؛ در K20, M51 با املای پازند (vahtmiyān)؛ و در K20b با املای پازند (vahtmieān) (پاکزاد، ۲۰۰۵: ۳۶پ۵۵). املای vaht به وضوح اشتباه است برای kaht . بهزادی (۱۳۶۸: ۶) و بهار (۱۳۷۵: ۶۱)، به تبعیت از هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۳) این منزل قمری را Kaht-mayān خواندهاند. خوانش سایر پژوهشگران به شرح زیر است: یوستی (۱۸۶۸: ۱۲۷)، این منزل را vaht خوانده و جزء mayān را به ابتدای نام منزل بعدی متصل کرده است و در نتیجه، منزل آخر را به صورت miyankaht ثبت کرده است؛ یوستی همچنین، احتمال داده است که نام سه منزل آخر، همانند نام سه منزلی که برج شیر را تشکیل میدهند، به ترتیب، kaht-sar ، kaht-mayān ، و kaht-avdəm بودهاند؛ انکلساریا (۱۹۵۶: ۳۱) نیز همچون یوستی به اشتباه، نام این منزل را Vaht گرفته و در نتیجه، علاوه بر اینکه نام منزل بعدی را به اشتباه Mayân نوشته است، تعداد منازل قمر را نیز به اشتباه ۲۸ محسوب کرده است.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
توضیحات: منزل Kaht ، بیست و ششمین منزل قمر است و در هندی Uttara-Bhādrapadā نام دارد. همانگونه که از شکل (۹) مشخص است، این منزل در عربی «فرغ المؤخّر» نام دارد. اما بهار (۱۳۷۵: ۶۱) آنرا با «فرغِ مقدّم» که حاوی ستارگان (β و α فرس اعظم) است، یکی گرفته است. هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۳) معتقد است، این منزل قمری بعلاوۀ دو منزل مجاور (Kaht, Kaht-sar)، به احتمال زیاد، همگی ابتدا، میان، و پایان یکی از صور فلکی بنام قیطس (Cetus) یا نهنگ را تشکیل میدهند که در یونانی (κητος) و در سریانی (qˀṭˀ وqyṭˀ) نامیده میشود.
-
- §§
Kaht-sar [Paz. kaht-sar]
(منازل قمر)
* کهت سر: خانه بیست و پنجم ماه. از ۲۰ درجه برج دلو تا ۳ درجه و ۲۰ دقیقه برج ماهی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسامد و خوانش: این واژه بعنوان منزل قمری تنها یک بار در بندهشن (۲: ۲) بکار رفته است. املاهای مختلف این واژه در نسخ مختلف بندهشن عبارتند از: در TD1, TD2, DH, K20 با املای پازند (kahtsr)؛ در K20b, M51 با املای پازند (kahtsar) (پاکزاد، ۲۰۰۵: ۳۶پ۵۴). کلیه پژوهشگران، از جمله یوستی (۱۸۶۸: ۱۲۷)، انکلساریا (۱۹۵۶: ۳۱)، بهزادی (۱۳۶۸: ۶)، هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۳)، و بهار (۱۳۷۵: ۶۱)، این منزل قمری را به صورت Kaht-sar خواندهاند.
توضیحات: منزل Kaht-sar ، بیست و پنجمین منزل قمر است و در هندی Pū́rva-Bhādrapadā نام دارد. همانگونه که از شکل (۹) مشخص است، این منزل در عربی «فرغ المقدّم» نام دارد. بهار (۱۳۷۵: ۶۱) آنرا با «سعدالاخبیه» که حاوی ستارگان (η و ξ و π و γ دلو) است، یکی گرفته است. هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۳) معتقد است، این منزل قمری بعلاوۀ دو منزل مجاور (Kaht, Kaht-mayān)، به احتمال زیاد، همگی ابتدا، میان، و پایان یکی از صور فلکی بنام قیطس (Cetus) یا نهنگ را تشکیل میدهند که در یونانی (κητος) و در سریانی (qˀṭˀ وqyṭˀ) نامیده میشود.
-
- §§
Kārdāgān [kˀldˀkˀn’ | Paz. kārdahag]
(احکام بروج: اوتاد)
* کارداگان: بَیتُالسَفَرِ وَ الدّین، بَیتُ النَصر، وتد نهم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: در احکام نجوم سنتی، وتد تاسع، که خانه نهم است، «بَیتُالسَفَرِ وَ الدّین» و یا «بَیتُ النَصر» نام دارد (دهخدا؛ بهار، ۱۳۷۵: ۱۰۵). نام تنجیمیِ و دلالت این خانه در پهلوی Kārdāgān «کارداگان» به معنی «مسافران» است. در تنجیم سنتی، میخ نهم، خانه دین، یاری، سفر (Travels) و کار (Duty) است که معادل آنها به ترتیب در لاتین Peregrinatio و Pietas نام دارد (مکنزی، ۱۹۶۴: ۵۲۶؛ اسنودگراس، ۱۹۹۷: ۹-۱۰). در بندهشن، از آنجا که بحث اوتاد، در تشریح زایچه کیهان مطرح شده است و در این زایچه، برج سرطان، در وتد طالع (وتد اول) واقع است، برج ماهی نیز در «میخ کارداگان» یعنی بیت السفر جای دارد. بنا بر التفهیم (بیرونی، ۱۳۵۲: ۴۲۹)، دلالتهای ویژه مولودان برای این وتد عبارتند از: «سفر و غریبی و دین و عبادت و حکم و وفا و پیشی دانستن از نجوم و کاهنی و فلسفه و مساحت و راستی فراست و ایمان و خواب گزاردن و خواب دیدن». (برای توضیحات بیشتر رک. Mēx)
ریشه شناسی: واژه kārdāg-(ān) مشتق از دو واژه kār- «کار» (از ریشه ایرانی *kar-) و dā- «داد (و ستد)» (از ریشه ایرانی *dā-) بعلاوۀ پسوند اسم ساز -ag و پسوند نسبت -ān میباشد؛ سانسکریت: مرتبط با kār- در kāryin- «تاجر» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۲۷۶) و da- در kreya-da- «خریدار و فروشنده» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۳۲۱)؛ فارسی میانه: Kārdāgān «مسافران» (بهار، ۱۳۴۵: ۲۲۹؛ بهار، ۱۳۷۵: ۱۰۶؛ مکنزی، ۱۹۶۴: ۵۲۶)؛ kār-dāk [kˀldˀk]، kār-dahak [kˀldhk’] «تاجر، پیله ور، دستفروش، مهاجر، مسافر» مرتبط با واژه لاتین χάρδαχες (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۱۲)؛ کرَدَکان یعنی «مسافران» (تقی زاده، ۱۳۱۶: ۳۲۹)؛ فارسی میانه ترفانی: [kˀrdˀg] «مهاجر، ولگرد» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۱۲)؛ پازند: kārdahag (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۱۲)؛ فارسی نو: کارداگان؛ معادل انگلیسی: Duty «کار، وظیفه» از لاتین Pietas (اسنودگراس، ۱۹۹۷: ۹-۱۰)؛ معادل عربی: بیت النصر (بهار، ۱۳۷۵: ۱۰۵)؛ بَیتُالسَفَرِ وَ الدّین (دهخدا).
-
- §§
Karzang
(اسامی بروج)
* خرچنگ: چهارمین برج فلکی.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: نام این برج به عربی «سرطان»، به لاتین «Cancer»، و نشانۀ اختصاری آن «♋» میباشد. این برج فلکی، به صورت خرچنگی تصور شده است. صورت فلکی خرچنگ برج چهارم از دایرهالبروج است و مابین جوزا (دو پیکر) و اسد (شیر) قرار دارد. در نجوم سنتی، ورود خورشید به این برج، برابر با آغاز ماه تیر است.
ریشه شناسی: واژه karzang مرکب است از: kar- (سانسکریت: kará- «چنگال خرچنگ») + zang- (سانسکریت: śraṅga «خزنده») که رویهم رفته لفظاً به معنی «خزندۀ چنگال دار» است: سانسکریت: kará- «چنگال خرچنگ» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۲۵۳) + śraṅk-, śraṅg- «خزیدن، حرکت کردن» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۱۰۹۵)؛ karkaṭa-ṡriṅga- «خرچنگ» (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۲۵۶)؛ فارسی میانه: karzang, karčang (بهار، ۱۳۴۵: ۲۳۵)؛ karzang (مکنزی، ۱۳۷۳: ۹۹؛ هوبشمان، ۱۸۹۵: ۵۴)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: karčang, karžang (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۲۰۸-۲۲۱)؛ فارسی نو: خرچنگ؛ معادل انگلیسی: Cancer از لاتین؛ معادل عربی: سرطان.
-
- §§
keh
۱) (نجوم: قدر ستارگان) «[ستارۀ] کِه»: قدر سوم، بزرگی سوم
۲) (گاهشماری) «[روز] کِه»: کوتاهترین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: در بندهشن (۵ب: ۸)، ترکیب rōz ī keh و rōz ī kahist به جای هم و به معنی «کوتاهترین روز سال» بکار رفته اند؛ در نتیجه، این واژه در رابطه با روز به معنی «کوتاهترین» و در رابطه با ستارگان (بندهشن، ۲: ۷) به معنی «کوچک و قدر سوم» است (رک. wuzurgīh).
ریشه شناسی: سانسکریت: صفت kṛdhú-, kṛṡá- «کوچک؛ کاسته»، و حالت عالی آن kradhiṣṭha-, kṛṡiṣṭa- (مونیرویلیامز، ۱۹۶۰: ۳۰۵)؛ اوستایی: kasu- «کوچک» و صفت عالی آنkasišta- «کوچکترین» (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۲۶)؛ فارسی میانه: keh [ks] (مکنزی، ۱۹۷۱: ۵۱)؛ kas (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۱۵)؛ فارسی میانه ترفانی: [kyh] (مکنزی، ۱۹۷۱: ۵۱)؛ [qyh] (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۱۵)؛ پازند: keh (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۱۱۵)؛ فارسی نو: کِه، کهتر؛ معادل عربی: اصغر، صغیر.
ترکیبات:
rōz ī keh «کوتاهترین روز، روز انقلاب زمستانی»
stārag ī keh «ستاره قدر سوم، ستاره کوچک».
-
- §§
Kēwān [kywˀn’ | Ar. kaywān]